اکوایران: در حالی که با استعفای محمدرضا فرزین و بازگشت عبدالناصر همتی دوباره نگاه ها به ساختمان شیشه ای میرداماد دوخته شده است، بررسی ۲۲ سال نوسانات نرخ ارز حکایت دیگری دارد. دادهها نشان میدهد که دلار در ایران بهجای نامگذاری، به شوکهای سیاسی، تحریمها و محدودیتهای ساختاری واکنش نشان داده است. اکنون سؤال این است که «چه کسی» نیست، بلکه «چه چیزی» موتور نوسان نرخ ارز را روشن نگه داشته است.
نام عبدالناصر همتی، اقتصاددان و کارگزار باتجربه ایرانی امروز در کمتر از چند ساعت به ترند خبری رسانه ها تبدیل شد. پس از چند روز درگیری خبری بر سر ماندن یا رفتن محمدرضا فرزین، رئیس کل بانک مرکزی که حالا باید از کلمه سابق در کنار نام خود استفاده کند، همتی جایگزین او شد.
فرزین در حالی استعفا داده است که تحلیل نوسانات ۲۲ ساله نرخ ارز نشان می دهد که افزایش یا کاهش این شاخص وابسته به فردی نیست که در کار بوده و عمدتاً متاثر از تحولات کلان بوده است.
سکانس اول؛ نرخ دلار در کانال های تلگرام
نرخ ارز همواره یک شاخص حیاتی برای سیاست گذاران ایرانی بوده است، به گونه ای که پژوهشگران در بررسی های خود در سال های اخیر اعلام کرده اند که این شاخص به جای واحد ارزی به لنگر انتظارات تورمی در ایران تبدیل شده است. انتظاراتی که مهم ترین محرک آن تنش های متعدد در روابط خارجی و محدودیت های گسترده برای ورود ارز به کشور بوده است. از این رو در مواجهه با جهش نرخ ارز، دولت های مختلف برای آرام کردن آن دست به ابتکارات مختلفی زدند که البته اصلی ترین این ابتکارات بازنگری جدید در سیاست تثبیت نرخ ارز بود. این در حالی است که سیاست تثبیت تنها در کوتاه مدت می تواند به ثابت ماندن نرخ ارز کمک کند و آن هم در شرایط خاص، زیرا نیازمند مبادلات ارزی و مداخلات پی در پی ناظر بازار یا بانک مرکزی است که در بلندمدت سخت به نظر می رسد.
شاهد این مدعا، ظهور نرخ های متعدد برای دلار است. در ابتدا عمدتاً یک نرخ رسمی اعلامی از سوی بانک مرکزی و یک نرخ غیررسمی به نام «نرخ بازار آزاد» در جامعه پذیرفته شد. اما در سال های اخیر و با تشدید جهش ارزی، بانک مرکزی ابزارهای دیگری مانند تالار اول و دوم ارز را اعلام کرد و نرخ های متعددی را برای این ارز اعلام کرد. این اقدامات تا جایی پیش رفت که ارز حاصل از صادرات نفت، ارز تخصیصی به واردات کالاهای اساسی و ارزی که به سایر اقلام برای ورود به کشور داده می شد با نرخ های مختلف به ریال تبدیل می شد و همه این نرخ ها با رقمی که در بازار آزاد استفاده می شد و برای مصارف دیگر متفاوت بود. در چنین شرایطی نهادهای مختلف و به ویژه مسئولان بانک مرکزی در میان همه عوامل دخیل در نوسانات نرخ ارز، کانال های تلگرامی یا سایت های خارجی اعلام کننده نرخ دلار در ایران را مقصر دانستند و همواره تاکید داشتند که تنها نرخ واقعی دلار، نرخ اعلام شده از سوی بانک مرکزی است و نرخ بازار آزاد رسمی نیست.
حال با تشدید نوسانات قیمت دلار در دو هفته اخیر و با اعتراضات صنفی به این موضوع، محمدرضا فرزین، رئیس (سابق) بانک مرکزی استعفا داد و بلافاصله اعلام شد که از این پس عبدالناصر همتی سکاندار ساختمان شیشه ای میرداماد خواهد بود. البته قبل از این اتفاق خبر استعفای فرزین اعلام شده بود که بارها تکذیب شد.
همتی در حالی روی کار آمد که زمستان سال گذشته به بهانه افزایش نرخ ارز و با استیضاح مجلس از صندلی وزارت اقتصاد کنار گذاشته شد. اما آنچه برخی کارشناسان را به روی کار آمدن وی امیدوار کرده است تجربه قبلی وی در سمت ریاست بانک مرکزی است که در جریان وقوع بحران های متعدد به دست آمده است. حال زمان طرح این سوال است که آیا نوسانات نرخ ارز در ایران منوط به تصمیمات مسئول در ساختمان میرداماد است و آیا با آمدن همتی، دلار سرکش، کاهش می یابد؟
سکانس دوم؛ بیست و دو سال نوسانات نرخ ارز
بررسی آمارهای بیست و دو سال اخیر نوسانات سالانه نرخ ارز نشان می دهد که رفتار این شاخص بیش از آنکه وابسته به رئیس بانک مرکزی باشد، ناشی از رویدادهای کلیدی دیگری بوده است.
ابراهیم شیبانی از سال ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۶ رئیس کل بانک مرکزی بود. دلار در سال ۸۲ معادل ۸۳۲ هزار تومان و در سال ۸۶ معادل ۹۳۶ تومان بوده است که در واقع در این بازه زمانی کمترین رشد سالانه نرخ ارز ۱.۴ درصد و بیشترین آن ۵.۱ درصد بوده است. این روند تا حدودی تا سال ۱۳۶۸ ادامه یافت، دوره ای که البته در زمان ریاست طهماسب مظاهری (۱۳۸۶-۱۳۸۷) گذشت. تحلیلگران معتقدند که دلیل پایین بودن نرخ رشد ارز در این بازه زمانی، اجرای سیاست تثبیت است، اما این استدلال یک استدلال اضافی دارد که در صورت نادیده گرفتن آن، به خطای فاحشی در درک علت رخداد منجر می شود. پاسخ به سیاست تثبیت در این دوره با دوپینگ ارزی همراه بود که ناشی از افزایش قیمت جهانی نفت و افزایش ذخایر ارزی کشور بود. بنابراین دولت می تواند از این ذخایر برای ثابت نگه داشتن نرخ ارز و جلوگیری از شکاف بین نرخ رسمی ارز و بازار آزاد استفاده کند.
اولین شاهد این ادعا که نمی توان رئیس بانک مرکزی را مقصر همه نوسانات نرخ ارز دانست و از سوی دیگر نمی تواند برای آرام کردن آن معجزه کند، در همین دوره نمایان می شود. محمود بهمنی از سال ۸۷ تا ۹۲ رئیس بانک مرکزی بود. دوره ای که نرخ ارز در سه سال ثابت است و در این سه سال نوسانات شدیدی را تجربه می کند. ابتدا جهش ۲۸ درصدی در سال ۹۰ و سپس رکوردشکنی جهش ۹۲ درصدی در سال ۹۱ و سپس افزایش ۲۲ درصدی در سال ۹۲ وجود دارد، به عبارتی نرخ ارز سه ساله در ابتدای این دهه از هزار و ۳۵۷ تومان به ۳ هزار و ۱۸۴ تومان رسیده است.
آغاز دهه ۹۰ مصادف با باز شدن پرونده تحریم های هسته ای علیه ایران بود. تحریم هایی که در سال های ابتدایی این دهه بارها تشدید شد و شوک های متعددی به اقتصاد وارد کرد. در فهرست تحریم های ظالمانه این دوره نام بانک مرکزی، کشتیرانی، نفت ایران و بانک های تجاری به چشم می خورد که از تنوع کافی برای متشنج کردن اقتصاد ایران برخوردار است.
نیم دنباله؛ تزریق انتظارات مثبت به اقتصاد آسیب دیده
مذاکرات برجام کلید خورده است. با انتشار اخبار مثبت در مورد نزدیک شدن به لغو تحریم ها، انتظارات مثبت تر می شود. نرخ بهره افزایش می یابد و نقدینگی در حساب های بانکی قفل می شود. رشد نقدینگی به کمتر از ۲۰ درصد رسیده و تورم مهار شده است. سرانجام، برجام امضا شد و سیاستمداران به سرمایه گذاران خارجی قول می دهند که به ایران بیایند.
این اتفاقات حجابی از شرایط حاکم بر اقتصاد ایران در دوره ریاست جمهوری ولی الله سیف (۱۳۹۷-۱۳۹۲) است. کمترین رشد سالانه نرخ ارز در دوره تحت نظارت وی ۳ درصد بوده است. با این حال، پایان دوره ریاست سیف به آن چیزی نبود که او شروع کرد. در سال ۱۹۹۷ ترامپ رئیس جمهور آمریکا شد و از همان ابتدا سیاست خود را در قبال برجام تعریف کرد: این توافق بسیار بدی است.
وی با خروج از برجام راه را برای بازگشت تحریم های اعمال شده توسط آمریکا هموار کرد که در نتیجه صادرات نفت ایران به شدت کاهش یافت و رشد اقتصادی کاهش یافت. پیامدهای این اتفاقات ناخوشایند در نرخ ارز خود را نشان داد که در سال ۹۷ تا ۱۶۸ درصد رشد کرد و رکوردی تاریخی از خود به جای گذاشت. این نوسانات به حدی بود که تیم اقتصادی دولت تصمیم گرفت نرخ ارز را روی ۴۲۰۰ تومان تثبیت کند. نرخی که ابتدا به «پول جهانگیری» معروف شد و بعدها ادبیات «ارز ممتاز» را در اقتصاد ایران شکل داد.
سیف در همان سال از ریاست بانک مرکزی خداحافظی کرد و عبدالناصر همتی جایگزین وی شد. با تجربه رشد ۱۶۷ درصدی ارز، رشد ۱۹ درصدی آن در سال ۹۸ چندان قوی به نظر نمی رسید، اما همچنان معیشت مردم را تحت تاثیر قرار داد و اقتصاد را در محاصره بلاتکلیفی نگه داشت. در نیمه دوم سال جاری با تشدید تحریم های نفتی ایران، درآمد ارزی به شدت کاهش یافت. در پایان سال با شیوع ویروس کرونا در کشور، بانک مرکزی با بحران وحشتناک و جدیدی مواجه شد. همتی از سال ۱۳۷۶ تا ۱۴۰۰ سکاندار بانک مرکزی بود و خروج وی از این نهاد به دلیل حضور در انتخابات ریاست جمهوری بود. در این مدت شیوع کرونا در ایران، تجارت بینالملل کاهش یافت و مهمتر از همه با افت شدید قیمتهای جهانی نفت و حتی قیمتهای منفی آتی ناشی از این همهگیری، درآمدهای ارزی ایران در تنگنا قرار گرفت.
کمترین رشد سالانه نرخ ارز در دوره ریاست جمهوری همتی ۱۹ درصد و بیشترین آن ۷۷ درصد بوده است. در این مدت نرخ ارز از ۱۰ هزار و ۸۰۰ تومان (به طور متوسط) به ۲۶ هزار و ۳۱۹ تومان رسید.
در بیست و دو سال اخیر اکبر کمیجانی و علی صالح آبادی کوتاه ترین دوره ریاست بانک مرکزی را تجربه کردند. کمیجانی بعد از همتی و کمتر از یک سال روی کار آمد و صالح آبادی از سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱ در این سمت بود و رشد نرخ ارز در سال ۱۴۰۰ ۱۴ درصد و در سال ۱۴۰۱ ۳۲ درصد بود. با خروج صالح آبادی از بانک مرکزی، رسانه ها گمانه زنی های زیادی را درباره دلیل خروج وی مطرح کردند که پرتکرارترین آن جهش نرخ ارز به بالای ۴۰ هزار تومان بود. بعد از صالح آبادی، محمدرضا فرزین روی کار آمد. در سال ۱۴۰۲ که اولین سال ریاست کامل وی در بانک مرکزی بود، نرخ ارز ۴۷ درصد افزایش یافت. در پاییز همان سال، حمله ۱۶ مهر اتفاق افتاد و به دلیل افزایش تنش های بین المللی، قیمت دلار در ایران نیز رو به افزایش بود. در یک سال پس از آن، این شاخص ۳۳ درصد رشد کرد. نمایندگان مجلس در زمستان همان سال عبدالناصر همتی را به دلیل اعلام کف ۷۲ هزار تومانی برای دلار استیضاح کردند و باعث برکناری وی از سکان وزارت اقتصاد شدند. اقتصادی که با سیگنال پیروزی مجدد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری دوباره شعله ور شد.
آخرین سکانس؛ افزایش دلار کرکره ها را پایین کشید
اکنون هشت ماه از آغاز سال ۱۴۰۴ می گذرد، یک سال با تصمیمات اجرایی ترامپ، فعال شدن مکانیسم ماشه و جنگ ۱۲ روزه می گذرد. از ابتدای سال تا هشتم دی ماه، نرخ ارز ۴۸ درصد رشد داشته و تشدید نوسانات آن در دو هفته اخیر بار دیگر مورد توجه یک مقام اقتصادی – این بار فرزین رئیس کل بانک مرکزی- قرار گرفته است. صدای اعتراض صنفی در واکنش به این نوسانات زیاد و عبدالناصر همتی به عنوان رئیس بعدی بانک مرکزی معرفی شد. صرف نظر از اینکه همتی پس از بازگشت به محل کار سابق خود چه تصمیماتی اتخاذ خواهد کرد و چه سیاست هایی را در پیش خواهد گرفت، باید توجه داشت که با تداوم موانع ساختاری پیش روی اقتصاد، نوسانات نرخ ارز برای مدت طولانی و به میزان قابل توجهی کنترل نخواهد شد. همانطور که در ۲۲ سال گذشته چنین اتفاقی نیفتاده است. البته این به معنای ناامید شدن سیاستگذاران و کنار گذاشتن سکان اقتصادی کشور نیست، بلکه هشداری است برای توجه بیشتر به رفع موانع ساختاری و توجه به تجارت آزاد. لازم به ذکر است که عبدالناصر همتی حتی اگر بتواند اقدامات موثری انجام دهد نمی تواند معجزه کند و دلار ۱۴۴ هزار تومانی پدیده ای نیست که تنها با تغییر رئیس کل بانک مرکزی یا سایر مسئولان اقتصادی حل شود. اگرچه بازگشت همتی می تواند مدیریت کوتاه مدت بازار را تحت تاثیر قرار دهد، اما تا زمانی که گره های ساختاری اقتصاد ایران باز نشود، دلار آینه ای از بلاتکلیفی خواهد بود.





