حقوق زن در اسلام و نقد سرمایه داری غربی

حقوق زن در اسلام و نقد سرمایه داری غربی

به گزارش خبرگزاری تسنیم از دفتر جزایر خلیج فارس، حجت الاسلام والمسلمین غلامعلی کاظمی رئیس اداره تبلیغات اسلامی قشم در یادداشتی نوشت: در دنیای معاصر بحث جایگاه و حقوق زن یکی از بحث برانگیزترین موضوعات اجتماعی و تمدنی است. دو نظام فکری متفاوت یعنی نظام حقوقی اسلام و گفتمان سرمایه داری غربی که هر کدام با اصول و مبانی خاص خود در پی تبیین نقش و منزلت زن هستند.

مقایسه این دو رویکرد نشان می دهد که مسئله زن فراتر از شعارهای سیاسی و تبلیغاتی است و ریشه در نگاه انسان شناسانه و جهان بینی هر تمدنی دارد. بنابراین باید موضوع حقوق زنان را نه در سطح عواطف و عواطف، بلکه در سطح تحلیلی اساسی و مبتنی بر واقعیت بررسی کرد.

اسلام برخلاف بسیاری از تمدن‌های باستانی و حتی قوانین اروپایی تا قرن‌های اخیر، با نگاهی کل‌نگر و کرامت‌محور به زن، جایگاهی را بر اساس انسانیت مشترک زن و مرد تعریف کرده است. در قرآن ملاک برتری جنسیت نیست، بلکه «تقوا» است و در این نظام زن «شخصی اجتماعی» و «انسانی با حقوق ذاتی» است. در آموزه های نبوی، زن به عنوان مبنای تربیت انسان صالح و محور استحکام خانواده معرفی شده است.

این دیدگاه از نظریه ای نشأت می گیرد که زنان را در مقام «خلیفه الله» می بیند; موجودی که حق و حیثیتش را خداوند تضمین کرده و سلب نمی شود. در بعد حقوقی، اسلام ساختاری مبتنی بر عدالت متوازن طراحی کرده است که در آن زنان دارای مالکیت مستقل، حق مشارکت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و برخورداری از حمایت های حقوقی ویژه هستند.

در دوران جاهلیت، زنان حتی از ابتدایی ترین حقوق انسانی محروم بودند و در بسیاری از جوامع اروپایی تا قرن نوزدهم، زنان حق مالکیت یا رأی نداشتند. اما در فقه اسلام از همان ابتدا زن حق تملک، حق مهریه، ارث، حق انتخاب همسر، حق کار، حق تحصیل و حق مشارکت در امور عمومی را دارد.

این موارد نشان می دهد که بسیاری از آنچه در جهان غرب از آن به عنوان «حقوق زن» یاد می شود، قرن ها پیش در اسلام مورد توجه قرار گرفته است.

روایت متفاوت غرب سرمایه داری از حقوق زنان

با این حال، غرب سرمایه داری، به ویژه پس از انقلاب صنعتی، روایت متفاوتی از حقوق زنان ارائه کرده است. روایتی که اگرچه در ظاهر بر آزادی و برابری تاکید دارد، اما در عمل زنان را به «نیروی کار ارزان» و سپس به «ابزار مصرف و تبلیغات» تبدیل کرده است.

نظام سرمایه داری مبتنی بر سود می کوشد تا همه جنبه های زندگی انسان را به کالا تبدیل کند. زنان نیز از این قاعده مستثنی نیستند و در یک روند تاریخی از جایگاه انسانی خود به یک «سوژه اقتصادی» تنزل یافته اند. صنعت مد، سرگرمی، تبلیغات و حتی سیاست های انتخاباتی، همه زنان را وسیله ای برای جلب توجه و افزایش درآمد می دانند.

در حالی که گفتمان غربی ظاهراً از آزادی زن صحبت می کند، در عمل او را در معرض فشارهای زیادی قرار داده است. فشار برای زیبایی ثابت، فشار برای رقابت تمام وقت در بازار کار، فشار برای پذیرش همان الگوهای فرهنگی و فشار برای فاصله گرفتن از نقش های طبیعی و انتخاب های شخصی.

نتیجه این روند افزایش بی‌سابقه ناهنجاری‌هایی مانند فروپاشی خانواده، استثمار جنسی، افسردگی گسترده در بین زنان و احساس ناامنی روانی است. در واقع، اگرچه زن غربی از برخی محدودیت‌های تاریخی رها شده است، اما امروزه در بند ساختارهایی قرار دارد که آزادی او را نه برای تعالی انسانی، بلکه برای سودآوری بازار مصرف تعریف می‌کنند.

نقش زن در اسلام ارزشی و در غرب سود محور است

از سوی دیگر، دیدگاه اسلامی تلاش می‌کند بین کرامت زن و نقش‌های اجتماعی او تعادل ایجاد کند. در اسلام، زن نه مجبور است در خانه بماند و نه مجبور است پیوسته در چرخه تولید سرمایه داری شرکت کند. او حق انتخاب دارد و هر دو حوزه خانواده و اجتماع به رسمیت شناخته شده است. مهمتر از آن، در این دیدگاه، مسئولیت زنان در قالب مادری یا تربیت، شغلی کم ارزش نیست، بلکه یک رسالت تمدنی و محور توسعه جامعه است.

تفاوت اساسی اسلام و سرمایه داری در این نکته نهفته است: نقش زن در اسلام ارزش محور و در غرب سود محور تعریف شده است. انتقاد از دیدگاه سرمایه داری غربی به معنای نفی همه دستاوردهای حقوقی زنان در جوامع غربی نیست. بلکه در مورد «بنیاد انسانی» این دستاوردها صحبت می کنیم. اگر حقوق زن بر اساس انسانیت و کرامت او نباشد و تنها تابع منطق بازار، رقابت اقتصادی و فرهنگ مصرف باشد، این حقوق در معرض آسیب جدی قرار می گیرد.

تجربه دهه‌های اخیر نشان داده است که استفاده ابزاری از زنان در رسانه‌ها، صنعت سرگرمی و شبکه‌های تبلیغاتی، شکل جدیدی از تبعیض و ظلم را بازتولید کرده است. تبعیضی که در ظاهر آزادی می دهد، اما در درون وابستگی و استثمار است.

اسلام می کوشد ساختاری را فراهم کند که در آن زنان نه قربانی ساختارهای اقتصادی باشند و نه از مشارکت اجتماعی محروم باشند. این دیدگاه، زن را نگهبان زندگی انسان، معلم نسل ها و شریک ساختن تمدن می داند; نقشی که نه با اجبار، بلکه با انتخاب و با توجه به استعدادهای الهی او تعریف می شود. در این مدل، زن تنها یک «بازیگر صحنه اجتماعی» نیست، بلکه «معمار فرهنگ» و «بنیانگذار یک ساختار تمدنی» است.

در نهایت، مقایسه این دو نگرش نشان می دهد که مسئله زن، مسئله کرامت است. تمدنی که زن را در بستر معنویت و عدالت می بیند، می تواند زمینه رشد واقعی او را فراهم کند. اما تمدنی که او را حتی با هزار شعار آزادی به کالایی برای گردش سرمایه و رقابت در بازار تقلیل دهد، در نهایت به بی هویتی و فرسایش معنوی می انجامد.

امروز بیش از هر زمان دیگری باید نگاه کرامت محور اسلام را در مقابل الگوی کالایی سرمایه داری خواند تا زن نه به عنوان کالای مصرفی، بلکه عامل تمدن شناخته شود.

انتهای پیام/۷۵۵۸

منبع:تسنیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خبرهای امروز:

پیشنهادات سردبیر: