منتشر شده در ۱۱ آبان ۱۴۰۴ ساعت ۱۸:۰۰
در ادامه سری مطالب از معرفی ۲۵ مسابقه برتر تاریخ ۷۵ ساله F1 همانطور که وعده کرده بودیم تا هر هفته یک مسابقه را معرفی کنیم، در این مطلب به مسابقه سال ۱۹۵۷ آلمان خواهیم رفت؛ بیست و چهارمین و آخرین پیروزی خوان مانوئل فانجیو (Juan Manuel Fangio) در مسابقات F1، مسلماً بهترین ساعات دوران حرفهای او بوده است. این راننده آرژانتینی و قهرمان پنج دوره مسابقات جهانی آنقدر در پیست جهنمی نور برگ رینگ (Nurburgring) سریع حرکت میکرد که حتی خودش هم از سرعت زیادش وحشت زده شده بود!
به گزارش آخرین خودرو، برخی از مسابقات، فراتر از هرگونه سوگیری هستند و در تار و پود تاریخ F1 تنیده شدهاند و روز پیروزی خوان مانوئل فانجیو در ۴ آگوست ۱۹۵۷، زمانی که او بیست و چهارمین، آخرین و بزرگترین پیروزی خود را در گرندپری آلمان به دست آورد، قطعاً یکی از این موارد است.
تیم برابهام (Brabham) و گوردون موری (Gordon Murray) اغلب به عنوان مخترعان پیت استاپ استراتژیک مدرن (modern strategic pit stop) در سال ۱۹۸۲ شناخته میشوند اما آنها از زمان آغاز مسابقات قهرمانی در سال ۱۹۵۰، از چنین ویژگیهایی را با خودشان به همراه داشتند!
با توجه به اینکه فانجیو Maserati 250F خود را در نوربرگرینگ در جایگاه اول قرار داده بود – پس از طی مسافت ۱۴.۲ مایلی جهنم سبز (Green Hell)، ۲.۸ ثانیه سریعتر از فراری مایک هاثورن (Mike Hawthorn)، این راننده آرژانتینی با یک استراتژی مشخص وارد مسابقه روز یکشنبه شد.
با استفاده از لاستیکهای نرمتر Pirelli و لاستیکهای سختتر Englebert که توسط رقیب اصلی مازراتی یعنی فراری، استفاده میشوند، فانجیو مسابقه را تنها با نیمی از سوخت آغاز کرد و برای اواسط مسابقه ۲۲ دور، توقفی برای لاستیکها و سوخت برنامهریزی شده بود.
اگرچه او پیشتازی را از دست داد و در دور سوم به مقام سوم سقوط کرد اما فانجیو که تا آن زمان، از هفت دوره قهرمانی جهان در فرمول یک، چهار بار قهرمان شده بود! دوباره به صدر بازگشت و اختلاف ۳۰ ثانیهای را با فراریهای هاثورن و پیتر کالینز (Peter Collins) که تعقیبکننده او بودند، ایجاد کرد. با این حال، او در دور دوازدهم برای توقف فراخوانده شد اما این برای مکانیکهای مازراتی این توقف فاجعهبار بود، چرا که با وجود اینکه در عمل ۳۰ ثانیه توقف کرده بودند، فانجیو نتوانست کاری بهتر از ۵۲ ثانیه انجام دهد زیرا صندلی El Maestro (لقب فانجیو) در حالی که در pit box بود، باید سفت میشد!
اتفاقات ادامه مسابقه ار لحاظ علمی و عملی غیرممکن بودند! و احتمالاً برای بسیاری از رانندگان F1 در تاریخ این ورزش نمیافتد اما با فراری هاثورن و کالینز که اکنون بیش از ۵۰ ثانیه در جاده پیش رفته بودند و تنها هشت دور (که البته مسلماً طولانی است) تا پایان مسابقه باقی مانده بود، به نظر میرسید فانجیو وارد بُعد دیگری شده است.
یک سال قبل، او رکورد ۹ دقیقه و ۴۱.۶ ثانیه را در نوربرگرینگ به نام خود ثبت کرده بود – در حالی که دور اول او در سال ۱۹۵۷، ۹ دقیقه و ۲۵.۶ ثانیه بود. با این حال، فانجیو در تعقیب این دو فراری – که حتی خودش را هم ترساند، همانطور که بعداً اعتراف کرد – در نهایت با زمان شگفتانگیز ۹ دقیقه و ۱۷.۴ ثانیه پیست را دور زد و رفته رفته به آنها نزدیک شد.
او بعداً گفت که “من آنقدر از خودم توقع داشتم که تا دو شب نمیتوانستم بخوابم. من هرگز آنطور که آن زمان رانندگی میکردم رانندگی نکرده بودم اما میدانستم که دیگر هرگز نمیتوانم اینقدر سریع بروم.”
فانجیو با کنار گذاشتن شعار خود مبنی بر “بهترین راننده کسی است که میتواند با کمترین سرعت ممکن برنده شود”، مثل یک راننده تسخیر شده رانندگی میکرد، از پیچها میگذشت، دنده را بالاتر از آنچه قبلاً امتحان کرده بود میبرد، و ریسکهایی را به جان میخرید که قبلاً هرگز به آنها فکر نکرده بود. با کاهش ثانیههای دو رقمی در هر دور از هاثورن و کالینز، این زوج انگلیسی خیلی زود مازراتی پوزه زرد! فانجیو را در آینههای خود دیدند.
پس از یک درگیری کوتاه که باعث شد فانجیو در ابتدا در یک پیچ از حریف جلو بیفتد و سپس رقابت را واگذار کند، هاثورن توانست مقاومت کمی از خود نشان دهد و راننده آرژانتینی با دو دور مانده به پایان مسابقه، پیشتاز شد و با اختلاف ۳.۶ ثانیه پیروز شد و امتیازهایی را که پنجمین و آخرین عنوان قهرمانی جهان او را به ارمغان میآورد، از آن خودش کرد.
تصاویر سکو در آن روز هیچ نشانهای از کینه توزی هاثورن و کالینز با چهرههای عبوس نشان نمیدهد بلکه در عوض آنها با لبخند از تمام تلاش خود را برای رانندهای که هر دو میپرستیدند، انجام دادهاند. طرفداران F1 همیشه میگویند که آن مسابقه بهترین مسابقه فانجیو بوده است و او نیز معتقد است که حق با آنهاست زیرا بسیار سریع و ترسناک بوده است.
فانجیو گفته است که “میدانستم چه کار کردهام، چه ریسکهایی کردهام. نور برگ رینگ همیشه پیست مورد علاقهام بوده، بدون هیچ شکی. عاشقش بودم و فکر میکنم آن روز تمام پیست را فتح کردم. شاید یک روز دیگر، آن پیست مرا فتح میکرد! چه کسی میداند؟ اما فکر میکنم خودم را تا سر حد ممکن رساندم، و شاید کمی بیشتر.”
															
															




