جادوی دولت با ارقام مالیاتی

040917

اکوایران: تحلیل داده ها نشان می دهد که اعداد اعلام شده در مورد نسبت مالیات به تولید ناخالص داخلی، علیرغم رشد این شاخص، کمی گمراه کننده و بالاتر از برآوردهای مرکز آمار و بانک مرکزی است. همچنین افزایش این نسبت بدون در نظر گرفتن شرایط مناسب منجر به اختلال در فعالیت های اقتصادی و اجتماعی می شود.

محمدهادی سبانیان، رئیس سازمان امور مالیاتی و معاون وزیر اقتصاد مدعی شد در سال ۱۴۰۳ نسبت مالیات به تولید ناخالص داخلی به بالاترین میزان در ۷ سال گذشته رسیده است. بر اساس این اظهارات، نسبت مالیات به تولید ناخالص داخلی در سال گذشته بر اساس اطلاعات بانک مرکزی ۸.۳ درصد و بر اساس ارقام مرکز آمار ۶.۴ درصد برآورد شده است. در این گزارش به صحت اعداد مربوطه پرداخته شده است.

بازی با ارقام مالیاتی

بررسی ها نشان می دهد در سال ۱۴۰۳ بر اساس ارقام مرکز آمار، سهم مالیاتی از کل پای اقتصاد ایران با احتساب نفت معادل ۴.۹ درصد بوده است. اما آنچه معاون وزیر به آن اشاره کرد، نسبت مالیات به تولید ناخالص داخلی بدون نفت بود که ۶.۴ درصد برآورد شده است.

از سوی دیگر بانک مرکزی در آخرین گزارش خود که به ارقام و داده های رشد اقتصادی اشاره کرده است، سه شاخص تولید ناخالص داخلی، تولید ناخالص ملی و درآمد خالص ملی را برآورد کرده است. اگر درآمد خالص عوامل تولید خارج از کشور را از تولید ناخالص داخلی کم کنیم و مالیات خالص محصول را به آن اضافه کنیم، به تولید ناخالص داخلی می رسیم. همچنین اگر مالیات و استهلاک خالص محصول را از تولید ناخالص ملی جدا کنیم، در نهایت به درآمد خالص ملی می رسیم.

برآوردها حاکی از آن است که در سال گذشته بر اساس اطلاعات بانک مرکزی، سهم مالیات در تولید ناخالص داخلی ۵.۹ درصد، در تولید ناخالص ملی ۵.۷ درصد و در درآمد خالص ملی ۸.۲ درصد بوده است. بنابراین به نظر می رسد معاون وزیر اقتصاد و ثروت رقمی را بالاتر از سایر نسبت ها اعلام کرده و ماهیت گمراه کننده ای داشته است. اینها در حالی است که اعلام آمار و داده ها باید بر اساس یک متر و معیار مشخص باشد و بیانگر واقعیت های جامعه و اقتصاد باشد. در این صورت است که اعتماد و اطمینان مردم به نظام سیاسی کشور افزایش می یابد. البته در هر دو مورد، نسبت مالیات بر تولید ناخالص داخلی به بالاترین مقدار در چند سال اخیر رسیده است.

040917

اهمیت داده ها در سیاست گذاری

ارقام و داده ها در علوم انسانی بسیار مهم هستند. این موضوع در اقتصاد و سیاست گذاری اهمیت بیشتری دارد. زیرا اتخاذ سیاست های مختلف و توصیه های علمی در راستای حکمرانی صحیح بدون تکیه بر آمار و داده ها از دقت کافی برخوردار نیست و می تواند عواقب جبران ناپذیری را برای جامعه به همراه داشته باشد. به عبارت دیگر، از آنجایی که تصمیمات خط مشی تأثیرات قابل توجهی بر زندگی روزمره مردم دارد، تکیه بر داده های گمراه کننده و بعضاً نامعتبر برای سیاست گذاری کاملاً اشتباه است.

مالیات ها خوب هستند، اما “بر اساس شرایط و ضوابط”

زمانی که مالیات دهندگان وضعیت درآمدی مناسبی داشته باشند، دولت می تواند بودجه خود را از مالیات تامین کند. این امر زمانی امکان پذیر است که کشور از رشد اقتصادی مطلوبی برخوردار باشد و تولید ثروت در اقتصاد روند قابل قبولی داشته باشد. تنها از این طریق است که تأمین پایدار درآمدهای مالیاتی برای دولت امکان پذیر است.

نکته بعدی کنترل مخارج دولت است. دولت ایران در بیشتر سال‌ها با کسری بودجه مواجه بوده است. این به دلیل گستردگی فعالیت های دولت در اقتصاد ایران و هزینه های بالای آن است. بنابراین افزایش درآمد دولت از طریق رشد درآمدهای مالیاتی و سایر روش‌ها بدون کاهش قابل توجه هزینه‌ها و توقف تخصیص اعتبارات به مؤسسات ناکارآمد، تنها موجب اختلال در اقتصاد و مانعی برای کسب‌وکارها می‌شود. نتیجه اجتناب ناپذیر این رویداد کوچک شدن بخش خصوصی و فربه شدن بوروکراسی دولتی است.

از سوی دیگر، در کشورهای توسعه یافته به ویژه کشورهای رفاهی اروپایی که نسبت مالیات به تولید ناخالص داخلی بالایی دارند، ارائه خدمات عمومی و پاسخگویی به مالیات دهندگان از کیفیت بالایی برخوردار است. بنابراین صرف افزایش نسبت مالیات به حجم اقتصاد بدون ارتقای سطح خدمات عمومی و پاسخگویی مناسب به مردم چیزی جز نارضایتی اجتماعی به همراه نخواهد داشت.

در نهایت، هدف دولت باید بر شفافیت نظام مالیاتی کشور و جلوگیری از فرار مالیاتی شرکت ها و موسسات خاص متمرکز باشد. به عبارت دیگر می توان گفت راه بهینه برای افزایش درآمدهای مالیاتی، دسترسی به مالیات های پنهان است و افزایش نرخ مالیات راه حل مناسبی به نظر نمی رسد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *