ایراج افشار (۱۳۰۴-۱۳۸۹) یکی از برجسته ترین محققان معاصر در زمینه فرهنگ و تاریخ ایران است. یک قانون تحصیل کرده ، او تمام زندگی حرفه ای خود را صرف تحقیق ، کتابداری و نوشتن کپی کرد و مهمترین دستاوردهای وی را می توان با بنیاد “فرهنگ ایرانی” تأسیس کرد ، که بیش از ۶۰ کتاب مرجع و انتشار صدها مقاله علمی را تدوین و ویرایش کرد.
پروفسور ایراج افشار به مدت سه دهه ریاست کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران را بر عهده داشته و نقش مهمی در ایجاد سازمان اسناد ملی ایران ایفا کرده است. آثار وی در زمینه تاریخ محلی ، جغرافیای تاریخی و کتابشناسی امروز یکی از معتبرترین منابع در مطالعات ایران است.
با این حال ، برگزاری کنفرانس مطبوعاتی مدیرکل اسناد و کتابخانه ملی استان یزد ، با هزینه بالا و استفاده از پرچم با تصویر تبلیغاتی مدیر کل ، منجر به جشن این چهره برجسته علمی شد ، با حاشیه طراحی یک پرچم برای مدیر.
تجزیه و تحلیل چند لایه از یک اشتباه ارتباطی
این رویداد را می توان از دیدگاه های مختلف و هر یک از مکان های خودمان ، که در زیر در مورد آنها بحث خواهیم کرد ، مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و مورد انتقاد قرار داد.
در مدیریت وقایع فرهنگی ، اصل اول “اصالت موضوع” است. هنگامی که جشن چهره ای مانند ایراج افشار ، تصویر و نام اجرایی تحت سلطه شخصیت اصلی قرار می گیرد ، اصل موضوع قربانی عملاً به حاشیه رانده می شود. این اقدام ناخودآگاه این سؤال را ایجاد می کند که آیا هدف اصلی حفظ میراث فرهنگی یا نشان دادن یک موقعیت اداری خاص است. چنین رویکردی نه تنها با فروتنی مورد انتظار فرهنگ مغایرت دارد ، بلکه می تواند به الگوی نادرست “ارزیابی” در جامعه منجر شود. الگویی که در آن “مرجع اداری موقت” “خدمات فرهنگی ماندگار” را ترجیح می دهد.
از منظر ارتباطات و مدیریت تصویر ، این یک نمونه واضح از “شکست استراتژیک” است. یک مدیر موفق می داند که اعتبار وی به کارآیی و خدمات بستگی دارد ، نه در بزرگنمایی تصویر او. این نمایش شخصی به جای تقویت برند فردی ، ویژگی های منفی مانند “خود محوریت” را تأیید می کند و باعث فرسایش “سرمایه اجتماعی” و “اعتماد عمومی” می شود. همچنین ، استفاده از بودجه و امکانات عمومی – که باید برای منافع جامعه هزینه شود – سؤالات جدی در مورد مدیریت بهینه منابع برای چنین مقاصد ایجاد می کند.
این رویداد همچنین می تواند در یک زمینه اجتماعی گسترده تر مورد بررسی قرار گیرد. چنین صحنه هایی به طور نمادین کلیشه های مشترک موجود در ذهن عموم مردم را در مورد “تمرکز روی عزت نفس به جای خدمت” تقویت و عینیت می بخشد. این امر نه تنها باعث تعمیق شکاف بین “حاکمیت” و “ملت” می شود ، بلکه احساس “بی عدالتی” و “اولویت روابط” را در ذهن عمومی تشدید می کند.
یک راه حل به عنوان الگویی برای مدیریت مناسب مراسم های فرهنگی
مشاهده اصول ساده حرفه ای می تواند از این انتقادات جلوگیری کند. در طراحی پرچم این جلسه ، کافی بود که تصویر و نام ایراج افشار را به عنوان شخصیت اصلی مرکز توجه بسازیم. نام و موقعیت سازمان دهنده سازمان دهنده را می توان در قسمت پایین اندازه معمولی درج کرد تا نشان دهد نقش مدیر معرفی وسایل فرهنگی است ، نه “جایگزینی” با آنها. این الگوی نه تنها به مخاطب و موضوع این مراسم احترام می گذارد ، بلکه تصویری حرفه ای از مدیریت فرهنگی را نیز ارائه می دهد که در آن “خدمات” در اولویت قرار می گیرد. چنین رویکردی اعتماد به نفس عمومی را به دست می آورد و پیام این مراسم را بدون حاشیه منتقل می کند.
توجیه یک اشتباه با تعمیق در آن
رویکرد متعارف برخی از مدیران در مواجهه با خطا ، نسبت دادن آن به سوء تفاهم یا سوء تفاهم است. اگرچه این از نظر تئوری امکان پذیر است ، اما در مورد کنفرانس مطبوعاتی مدیر کل اسناد و کتابخانه ملی یزد ، اظهارات وی که “پس از شرکت در جلسه با پرچموی گفت: “نه تنها مسئولیت او را از بین می برد ، بلکه او به انتقاد از انتقاد می افزاید. یک مدیر حرفه ای که در معرفی یک مراسم فرهنگی متوجه چنین اشتباه ناخوشایندی می شود ، موظف است بلافاصله و بلافاصله عمل کند ، و حتی اگر او نتواند پرچم تبلیغات خود را اصلاح کند ، این کار را انجام ندهد.
زرق و برق
این رویداد را می توان به عنوان نمادی از چالش بیشتر در مدیریت فرهنگی دانست. رویدادی که می تواند در جنبه های اخلاقی ، فرهنگی ، مدیریتی و اجتماعی مورد انتقاد قرار گیرد. این داستان بار دیگر یک درگیری اساسی بین “استسکوت ساکت چهره های تاریخی“و”سر و صدای گذرا“تاریخ. تاریخ ایران همواره میراثی از افراد تحصیل کرده است که نام ایران را با کارهای ماندگار خود جاودانه می کنند ، نه با عنوان موقت.
گزارش از: فارشاد باراتی
پایان پیام/۷۸۱
منبع:تسنیم