یک تحلیلگر صهیونیستی از دیدگاه جدید به موفقیت حماس در عملکرد طوفان القسا پرداخت و تأکید کرد که حماس تنها یک قدم از رسیدن به هدف بزرگ این جنگ و پیروزی بزرگ او فاصله دارد.
براساس گروه عبری آژانس خبری TASNIM ، Idu Tamir در مقاله ای منتشر شده در پایگاه داده زیمان یاسرایل گفت که حماس تنها با پیروزی کامل خود یک قدم فاصله دارد و اگر تحول شکل بگیرد ، هدف از طوفان ALAS AQSA بدست آمده است.
حمله اسرائیل به دوحه ، هدف رسمی از بین بردن رهبران حماس در قطر ، فقط یک حادثه نظامی از یک سری از رویدادهای نظامی نبود ، بلکه می تواند به عنوان یک نقطه عطف مهم در استراتژی اسرائیل در خاورمیانه توصیف شود.
به گفته نویسنده اسرائیل ، وی می خواست پیام واضحی ارسال کند که هیچ پناهگاهی برای دشمنانش وجود ندارد ، حتی اگر آنها با متحدین آمریکایی در پایتخت بودند.
و در عین حال ، تأکید می کند: این حمله از نظر تاکتیکی شکست خورد و نتوانست به هدف از پیش تعیین شده خود برسد ، اما پیامدهای گسترده تر آن فراتر از پیامدهای فوری آن است و می تواند دیدگاه منطقه ای را تغییر دهد.
بحث گسترده ای در رسانه های بین المللی در مورد هدف این حمله وجود دارد. آیا این یک برنامه استراتژیک طولانی مدت بود یا یک فرصت هدفمند؟ آیا واشنگتن و دوحه قبلاً هشدار داده بودند یا اسرائیل اقدامی انجام داد؟ بحث در مورد این سؤالات ، به ویژه در رسانه های بین المللی و عرب ، بیانگر پیامدهای استراتژیک آن ، صرف نظر از نتایج تاکتیکی این حمله است.
اما مهمترین پیامدهای اسرائیل تأثیر آن بر چشم انداز توافق سعودی -اسرائیل و ادامه عادی روابط اسرائیل با کشورهای عربی است.
مهمتر از همه ، یک نگرانی عمیق تر وجود دارد: آیا حمله دوحه دقیقاً همان چیزی را که حماس هنگام برنامه ریزی ۷ اکتبر به دنبال آن بود ، فراهم می کند؟
برای درک این موضوع ، ما باید به اسناد کشف شده در تونل های حماس برگردیم که انگیزه های آن برای انجام این عملیات (طبق گفته تل آویو) را نشان می دهد.
پروتکل های مخفی یحیی سانور نشان می دهد که یکی از دلایل اصلی حمله ۷ اکتبر ، تمایل به حذف روند عادی سازی روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی است. در این گفتگو ، رهبر سازمان گفت که “اقدامات خارق العاده” برای حذف مذاکرات عادی سازی بین اسرائیل و عربستان سعودی مورد نیاز است که ما با حاشیه نشینی مسئله فلسطین در معرض خطر قرار گرفته ایم.
این توافق نامه که در ماه های منتهی به ۷ اکتبر ۲۰۲۳ نهایی شد ، از حمایت کامل ایالات متحده برخوردار بود. برای اسرائیل ، عادی سازی روابط نه تنها آن را به عنوان مهمترین کشور عرب و اسلامی می شناسد ، بلکه یک ادغام کامل در شبکه امنیتی منطقه ای علیه ایران را نیز فراهم می کند.
از نظر اقتصادی ، بازارهای عظیمی را به اسرائیل اداره می کند ، بودجه قابل توجهی را برای اسرائیل به ارمغان می آورد و به بسیاری از کشورها اجازه می دهد تا با آن همکاری کنند.
برای دنیای غرب ، توافق سعودی -اسرائیلی از طریق پروژه خط لوله نفت انقلابی از پتانسیل اقتصادی عظیمی برخوردار است. این پروژه شامل ساخت یک خط لوله نفتی است که عربستان سعودی را از طریق بنادر اسرائیل و اسرائیل به اروپا متصل می کند و حمل و نقل بسیار ارزان تر و کارآمدتر از مسیر فعلی از طریق کانال سوئز را فراهم می کند.
این پروژه یک وعده انقلابی در بازار انرژی است: به جای استفاده از کشتی های کوچک و پرداخت صدها هزار دلار در ترانزیت از طریق کانال سوئز ، تانکرهای بزرگ نفتی می توانند مستقیماً به بنادر اسرائیلی برسند و سفر خود را به سمت غرب ادامه دهند و آن را به یک کانال بزرگ انرژی تبدیل کنند. برای عربستان سعودی ، این مسیر جایگزین ایمن تری برای یک مسیر دریایی حساس است که در برابر تهدیدهای موجود در تنگه هورموز و دریای سرخ آسیب پذیر است.
کل توافق نامه ، که شامل ضمانت های امنیتی بی سابقه ای در ایالات متحده است و به عربستان سعودی موقعیت “متحد اصلی غیر ناتو” می دهد ، می تواند تمرکز جدیدی از ثبات در خاورمیانه علیه ایران ایجاد کند و چهره منطقه و جهان را تغییر دهد.
اما برای فلسطینی ها ، اگر این توافق نامه ، همانطور که در توافق ابراهیم اتفاق می افتد ، افق سیاسی برای فلسطینی ها را شامل نمی شد ، احتمالاً شدید بود. تأثیرگذارترین کشور عرب و اسلامی در آستانه عادی سازی کاملاً با اسرائیل ، بدون تکیه بر محافظت از منافع فلسطین بود.
بخش دیگری از این مقاله بیان شده است که حماس ، که تنش های قریب الوقوع ژئوپلیتیکی را درک کرده و نگران پیامدهای آنها بود ، خود را فرصتی دانست که به سرعت ناپدید می شد.
شکی نیست که حمله حماس به ۷ اکتبر در دستیابی به برخی از اهداف وی موفق بود. این حمله روند عادی سازی روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی را به تأخیر انداخت و مسئله فلسطین را مجدداً مورد استفاده قرار داد.
در این راستا ، برای سعودی ها که مایل به تبدیل شدن به دولت برجسته عرب و اسلامی جهان هستند ، بسیار دشوار است ، موافقت خود را با عادی سازی روابط ، ضمن نادیده گرفتن منافع فلسطینی هایی که در نتیجه جنگ قربانی جهان شده اند.
نویسنده معتقد است که حمله دوحه وارد این روند می شود. جلسه اضطراری ، که قطر پس از حمله ، با حضور ۵۷ رهبر و نمایندگان ارشد جهان اسلام (از جمله ولیعهد عربستان سعودی ، محمد بن سلمان) حضور داشت ، دقیقاً همان اجماع ضد اسرائیلی را ایجاد کرد که حماس به دنبال آن بود. محکومیت شدید این حمله ، که به عنوان “وحشیانه” و “تروریسم دولتی” توصیف شده بود ، با پیام صریح قطر همراه بود که “این حمله اسرائیل را تحمل نخواهد کرد”.
اهمیت استراتژیک طولانی مدت: حمله به دوحه همبستگی عرب و اسرائیل را علیه اسرائیل تقویت می کند و می تواند روند عادی سازی روابط را هم اکنون و چه در آینده مختل کند.
این رویداد می تواند به یک جنبش هماهنگ عرب و اسرائیل علیه اسرائیل منجر شود و بر توافق های ابراهیم و اتحاد امنیتی ضد ایران تأثیر بگذارد.
به جای تقویت حمله و پیام آن موقعیت منطقه ای اسرائیل ، تل آویو ممکن است خود را منزوی تر کند ، اجماع عربی علیه آن و روند عادی سازی روابط یا حتی بازگرداندن آن پیدا کند.
تصادفی نیست که نخست وزیر بنیامین نتانیاهو اخیراً هشدار داد که اسرائیل ممکن است به دلیل ترس از افزایش انزوا سیاسی و اقتصادی ، الگوی “اقتصاد خود کافی” را اتخاذ کند و مانند “اسپارت بزرگ” به نظر برسد.
اگر حمله به دوحه منجر به شکل گیری جبهه عربی علیه اسرائیل شود و از عادی سازی روابط با سعودی ها جلوگیری کند ، پیروزی کاملی را که در ۷ اکتبر به دنبال آن بود ، به حماس می دهد. این جنبش می تواند ادعا کند که نه تنها در تأخیر در روند صلح ، بلکه در سرسختی کامل آن نیز موفق شده است ، و به همین ترتیب هدف استراتژیک آن را برای خود برنامه ریزی می کند که در هنگام برنامه ریزی “برنامه بزرگ”.
نویسنده سپس اظهار داشت: سؤال اصلی که اسرائیل اکنون با آن روبرو است این است که آیا حاضر است این هزینه استراتژیک را برای یک پیام بازدارنده تاکتیکی بپردازد ، که این نیز شکست خورده است.
تاریخ قضاوت خواهد کرد که آیا حمله به دوحه یک حرکت هوشمندانه یا یک هدیه ناخواسته به حماس است – که به آن اجازه می داد به یک پیروزی استراتژیک که حتی در ۷ اکتبر نتوانست به آن برسد ، برسد.
پایان پیام/
منبع:تسنیم