صندوق های بازنشستگی به دلیل بدهی دولت و رشد ناهموار حقوق تشدید شده است. افزایش ۵ درصدی حداقل دستمزد سؤالات جدی در مورد پایداری صندوق ایجاد می کند.
به گفته اکوآران ، صندوق های بازنشستگی به دلیل بدهی دولت و رشد غیر منتظره حقوق تشدید شده است. افزایش ۵ درصدی حداقل دستمزد سؤالات جدی در مورد پایداری صندوق ایجاد می کند.
مسئله اصلی این است: صندوق های بازنشستگی ما در وضعیت ناسازگاری قرار دارد و یکی از عوامل اصلی این وضعیت بدهی انباشته شده دولت به این صندوق ها است. ناترازی به معنای اختلاف بین منابع صندوق ، عمدتا از حقوق و دستمزد بیمه شده و مصرف صندوق است که بیشتر آنها پرداخت حقوق بازنشستگی است. وقتی فراتر از منابع باشد ، کسری ظهور می کند و ثبات مالی صندوق به خطر می افتد.
افزایش حداقل دستمزد مستقیماً بر ورودی صندوق تأثیر می گذارد زیرا بخشی از حق بیمه از حقوق کسر می شود. با این حال ، نکته اصلی این است که بیشترین سهم از درآمد صندوق از سطح متوسط حقوق است ، نه فقط حداقل. بنابراین ، اگر سطح دستمزد دیگر به طور مناسب رشد نکند ، افزایش عددی در حداقل دستمزد به تنهایی باعث افزایش چشمگیر تأمین اعتبار صندوق نمی شود. این همان چیزی است که گزارش وزارت رفاه تأکید می کند: هماهنگی حداقل رشد دستمزد و رشد دستمزد میانی پیش نیاز برای بهبود نسبت منابع برای استفاده است.
تجربه در سالهای اخیر نشان می دهد که تفاوت بین حداقل دستمزد و سایر سطوح در بعضی از سالها افزایش یافته است. به عنوان مثال ، در سال ۲ ، این تفاوت بیش از ۵ درصد گزارش شده است که منجر به کاهش کارآیی جمع آوری حق بیمه شد. در آن سال ، نرخ رشد مصرف بیمه به ۵ ٪ افزایش یافت ، در حالی که حداقل رشد دستمزد ۲ ٪ بود. این شکاف به نسبت رشد مصرف منجر به افزایش حدود ۰.۵ شد. یعنی مصرف صندوق تقریباً دو برابر شده از رشد دستمزد بود ، وضعیتی که زنگ خطر را به صدا در می آورد.
از طرف دیگر ، محاسبات وزارت رفاه نشان داده است که اگر حداقل رشد دستمزد در سال حدود ۲ ٪ باشد ، کمیسیون حق بیمه می تواند حدود ۲ ٪ افزایش یابد. نشانه این که اگر سطح دستمزد هماهنگ رشد کند ، ظرفیت منبع تقویت می شود. با این حال ، افزایش غیر ضروری در حداقل دستمزد بدون همگن بودن با سطح متوسط یا بدون سهم دولت از تعهدات می تواند فشار دیگری را به بازار کار وارد کند. افزایشی که کارفرما را به اصلاح نیروی کار یا رازداری در قراردادها سوق می دهد و از این طریق مجموعه حق بیمه را کاهش می دهد.
بحران جمعیتی و پیری ساختار جمعیت نیز استفاده از استفاده را تقویت می کند. با افزایش نسبت بازنشستگان به کارمندان ، تعهدات مستمری افزایش می یابد و فشار روی جعبه افزایش می یابد. ترکیبی از این عوامل ، یعنی بدهی دولت ، رشد ناهموار دستمزد و پیری جمعیت ، ساختار مالی این صندوق را آسیب پذیرتر می کند.
خلاصه این است که افزایش ۵ درصدی حداقل دستمزد یک گام مهم اما ناکافی است. ثبات صندوق های بازنشستگی نیاز به بسته ای از اقدامات دارد: رشد دستمزد همگن در سطوح مختلف ، تعهد مالی تعیین کننده دولت برای تسویه بدهی یا کسری ، تقویت مکانیسم های نظارت رسمی و پشتیبانی از اشتغال تولیدی و اصلاحات نهادی برای افزایش بهره وری منابع. تنها ترکیبی از این اقدامات می تواند احتمال عبور وجوه از طریق موج تیغ را افزایش داده و از قابلیت اطمینان بازنشستگی اطمینان حاصل کند.