اقتصاد رفتاری چیست؟ تفاوت بین اقتصاد متعارف و اقتصاد رفتاری چیست؟ آیا این شاخه ای از اقتصاد یک اقتصاد متعارف است؟ آیا براساس این امر منطقی نیست که انسان منطقی نباشد و در نتیجه ، کاخ بالای اقتصاد معمولی با ضربات این شاخه نوظهور اقتصاد در حال فروپاشی است؟ لیست سؤالات این ژانر پایان ندارد. به خصوص هنگامی که ما بر اساس بازده این شاخه از اقتصاد ، سیاست گذاری سیاست را وارد می کنیم. بنابراین ، اکوآران میزبان دکتر نرگس دارویش ، استاد اقتصاد در مرکز تحقیقات پیشرفته تهران (TAS) برای پاسخ به این سؤالات بود.
بسیاری فکر می کنند اقتصاد رفتاری چیزی شبیه جادو است. جادویی که به سادگی می توان ذهنیت انسانی سیاستگذار را به دست آورد و به هر موقعیتی که سیاست ساز تمایل دارد راهنمایی کند. جادویی که به نظر می رسد انسان ها را از واقعیت واقعاً وجودی جدا می کند و آنها را در یک نشانه قرار می دهد. دیدگاهی که برای تبلیغات روشن است ، اعتبار زیادی به شما می دهد که گویی همه جهان است. به نظر می رسد که تبلیغات به طوری است که می تواند روابط انسانی را با واقعیت قطع کند و آن را به یک موجود آزمایشگاهی تبدیل کند. با این حال ، اقتصاد رفتاری به طور کلی توسط رسانه ها نشان داده نمی شود.
اقتصاد رفتاری خلاف اقتصاد متعارف نیست. در این شاخه از اقتصاد ، انسانها منطقی هستند و هیچ خبری از این فرض مهم وجود ندارد. زیرا ، اگر انسان منطقی نباشد ؛ بنابراین چگونه می توان به او در درک حتی از همان واقعیت اعتماد کرد؟ اقتصاد رفتاری فقط در فرضیات اقتصاد معمولی کمی دقیق تر است و برخی از آنها را به آنها می افزاید. به عبارت دیگر ، اقتصاد رفتاری یک اصلاح طلب است نه انقلابی. اما این پایان کلیشه ها در مورد اقتصاد رفتاری نیست.
بسیاری از افسانه ها درباره قدرت اقتصاد رفتاری در زمینه سیاست نقل شده است. به عنوان مثال ، اگر رسانه ما به خوبی کار کند ، می توان تورم مورد انتظار یا نرخ ارز را کنترل کرد. همچنین ، در صورت استفاده از تبلیغات مناسب یا کمپین ها ، بدون اصلاح سیستم قیمت می توان آن را حل کرد. با این حال ، جدا از این واقعیت که سیاست مبتنی بر اقتصاد رفتاری محدودیت های بسیاری دارد ، باید گفت ، با این همه پشیمانی که این نوع انتظار اقتصاد رفتاری خام است. اقتصاد رفتاری -مبتنی بر Asteria نمی تواند کاری انجام دهد که اصول اساسی مشاهده نشود. زیرا ، رفتار انسان در خلاء شکل نمی گیرد. به ویژه ، با گذشت زمان و با تکرار چیزها ، آنچه مبتنی بر واقعیت نیست. بنابراین ، سیاست مبتنی بر سیاست مبتنی بر اقتصاد رفتاری -ساخت و ساز سیاست مبتنی بر سیاست ، در ابتدا به مجموعه ای از اصلاحات اساسی نیاز دارد و بدون آن نمی تواند کارهایی را انجام دهد که ما انجام داده ایم.