در شرایط امروز در اقتصاد ایران ، مفهوم “تأمین مالی” دیگر صرفاً ابزاری نیست. در عوض ، به یک بحران ساختاری تبدیل شده است.
این بحران از جایی آغاز می شود که بانک ها به بانک مرکزی خم شده اند. بدهی هایی که در بسیاری از موارد ریشه در تعهدات بدون حقوق دولت دارند ، شرکت های دولتی و خصوصی هستند.
این فشار ، با افزایش انتظارات تورمی و سایه های سنگین خطرات ژئوپلیتیکی ، وضعیتی را ایجاد کرده است که می توان آن را “چرخه نقص تأمین مالی” نامید.
فعالان اقتصادی در فضایی از عدم اطمینان قرار دارند. در چنین شرایطی ، توقف سرمایه گذاری ، جریان سرمایه شدت می یابد و حتی صنایع بزرگ با نرخ استهلاک بالاتری نسبت به سرمایه گذاری هستند.
کارشناسانی مانند حمید آزمارمند ، مهدی هاگبازلی ، بهنام خاکباز و تیمور رحمان در مذاکرات اخیر خود تأکید کرده اند که برخی از مشکلات نه تنها به دلیل تحریم ها و خطرات بیرونی ، بلکه عدم پوشش ریسک ، تصمیم گیری در مورد سیاست و ساختار تأمین مالی ناکارآمد است.
هنگامی که نقدینگی از شبه مونی به پول نقد و داده های پولی تبدیل می شود ، بیان می کند که انتظارات تورم تشدید می شود ، دیگر نمی توان از عوامل خارجی لذت برد.
“تأمین مالی” قلب ضرب و شتم اقتصاد است ، اما امروز به اصلاحات جدی ، سیاست گذاری هوشمندانه و ابزارهای جدید مدیریت ریسک نیاز دارد.