دونالد ترامپ رئیس جمهور پیشین آمریکا بار دیگر با شعار جنجالی خود با عنوان “دوباره آمریکا” وارد میدان شد. یکی از مهمترین وعده های وی در این زمینه بازگرداندن کارخانه ها به سرزمین آمریکا بود. سیاستی که در نگاه اول ، امید زیادی را در بین کارگران ایجاد کرد. ترامپ بارها اظهار داشته است که تولید محصولات در چین یا تایوان به معنای از دست دادن فرصت های شغلی داخلی است ، و شرکت ها یا مجبورند کارخانه های خود را به ایالات متحده برگردانند یا هزینه های سنگین را بپردازند. اما تحقیقات اخیر نشان می دهد که واقعیت این سیاست اساساً با آنچه در ابتدا تصور می شد متفاوت است.
این مطالعه توسط حمید فیروز ، یک اقتصاددان ارشد ایران در فدرال رزرو و استاد دانشگاه روچستر انجام شد و در یکی از معتبرترین مجلات علمی در مقاله ای با عنوان “عدم اطمینان تجارت و اتوماسیون: شواهدی از تولید ایالات متحده” منتشر شد. نتایج مطالعه وی به وضوح نشان می دهد که بازگشت تولید به ایالات متحده لزوماً به معنای بازگشت گسترده شغل نیست. دلیل اصلی این امر تغییر ماهیت صنعت و افزایش تمایل شرکت ها به استفاده از روبات ها و فن آوری های اتوماسیون در کارخانه های جدید است.
فیروز توضیح می دهد که پس از بحران کرونا ، جنگ و عدم اطمینان جهانی ، شرکت ها ترجیح داده اند وابستگی خود را به زنجیره تأمین خارجی کاهش دهند. روند ادبیات اقتصادی به عنوان “تغییر شکل” یا تولید تولید شناخته می شود. ظاهراً این می تواند فرصت های شغلی زیادی را برای کارگران آمریکایی ایجاد کند ، اما واقعیت این است که کارخانه های بازگشت دیگر شبیه به گذشته نیستند. این بار ، خطوط تولید از ابتدا برای کار با روبات ها طراحی شده اند. حتی اگر یک شرکت به طور کامل از روبات ها استفاده نکند ، فقط این گزینه قدرت چانه زنی نیروی کار انسانی را کاهش می دهد.
داده های مورد مطالعه در این مقاله نشان می دهد که در صنایعی که بیشتر به واردات وابسته بوده اند ، تنها یک انحراف استاندارد از افزایش عدم اطمینان تجاری منجر به استفاده ۲.۵ برابر از روبات ها شده است. این بدان معنی است که بسیاری از فرصت های شغلی بازگردانده می شوند ، در عمل پر از اتومبیل ها و نه کارگران.
این تغییر ساختاری عواقب دوگانه ای برای اقتصاد آمریکا داشته است. از یک طرف ، بهره وری نیروی کار حدود ۵ ٪ افزایش یافته و ارزش افزوده صنایع افزایش یافته است. از طرف دیگر ، شکاف درآمد بین نیروی کار ماهر و غیر ضروری شدت یافته است. کارگران ماهر که قادر به تجزیه و تحلیل و کار با اتوماسیون هستند ، نه تنها تولیدی تر می شوند بلکه دستمزد بالاتری نیز دریافت می کنند ، در حالی که بسیاری از افراد غیر کارگران فرصت های شغلی خود را از دست داده اند.
پیام اصلی تحقیقات حمید فیروز این است که بازگشت تولید به ایالات متحده بدون سیاست های مکمل تضمینی برای بازگشت کامل مشاغل نیست. اگر سیاستگذاران فقط کارخانه ها را نوسازی کنند و همزمان در آموزش مهارت های جدید سرمایه گذاری نکنند ، نتیجه چیزی جز افزایش نابرابری نخواهد بود. در دنیایی که هر روز روبات ها جایگزین می شوند ، تنها راه برای حفظ اشتغال پایدار ، تقویت مهارت ها و توانمندسازی نیروی کار است.