براساس خبرگزاری Tasnim ، ۷۲ سال پیش ، در ۲۸ اوت ۳۲ ، در چنین روز و فقط در ساعاتی که این یادداشت را خوانده اید ، یک کودتای بزرگ در تهران ناگهان رخ داد. کودتایی که فقط یک رویداد تاریخی صرف نیست. این زخمی است که هنوز هم برای یاد و خاطره گسترده ملت ایران جدید است. آن روز ، ایرانیان تجربه تلخی را تسلیم کردند. تجربه اعتماد به قدرتهای خارجی و سپس خیانت آشکار آنها. ملت ایران ، که پس از ده ها سال از استبداد قاجار و پهلوی ، با توجه به ملی سازی صنعت نفت ، ملی شدن صنعت نفت را چشید ، با مداخله مستقیم دولت ایالات متحده و انگلیس از اولین حق ملی خود در منابع خود محروم شد. دولت محمد موساج با دلار آمریکا و توطئه خدمات اطلاعاتی غربی سرنگون شد و به دنبال آن سایه ای سنگین از استبداد و وابستگی آن به این سرزمین بود.
اهمیت کودتای ۲۸ اوت فراتر از سقوط یک کشور است. اتفاقی که در آن روزها افتاد آغاز عدم اعتماد به نفس عمیق ملت ایران به آمریکا و غرب بود. ایالات متحده ، که در اوایل دهه ۱۹۳۰ با شعار حمایت از دموکراسی و پیشرفت وارد معادلات ایران شده بود ، نشان داد که پایبندی آن به آزادی ملل فقط به گونه ای است که منافع نفت و ژئوپلیتیکی آن به خطر نمی افتد. این کودتا نه تنها یک کشور را سرنگون کرد بلکه مسیر یک ملت را نیز تغییر داد. ملت ایران دیده است که چگونه “اعتماد به بیگانه” مجدداً مورد توجه قرار می گیرد.
عواقب داخلی کودتا واضح و دردناک بود. سلطنت پهلوی ، که لرزید ، دوباره درگذشت و این بار با حمایت مستقیم غرب ، او پایه های خود را تأسیس کرد. سازمان مخوف ساواک پس از کودتای با اطلاعات و پشتیبانی آموزشی سیا تشکیل شد ، آزادی های نیمه هدف به مرحله رسیدگی شد و هر صدای آزادی در گلو بلافاصله خفه شد. نفت ایران ، که قرار بود یک سرمایه ملی برای توسعه زمین باشد ، دوباره ابزاری در دست قدرت های خارجی بود و نسل های ایرانیان با پشیمانی از استقلال واقعی زندگی می کردند.
اما فراتر از این پیامدهای سیاسی و اقتصادی ، کودتای نیز تأثیر روانی و اجتماعی بر ذهن تاریخی ایران داشت. از آن زمان ، غرب به بخشی جدایی ناپذیر از یاد جمعی مردم ایران تبدیل شده است. هر زمان که صحبت از اصلاحات ، آزادی یا حتی مذاکره با قدرت های خارجی بود ، خاطره خیانت به ۲۸ اوت در ذهن احیا می شد. به همین دلیل بسیاری از مورخان و دانشمندان انقلاب اسلامی را تا حدودی پاسخی به همان کودتای می دانند. انقلابی که تحت شعار استقلال شکل گرفت ، نه شرقی و نه غربی ، و نشانگر تمایل ملت ایران برای خلاص شدن از سلطه خارجی بود و عصبانیت سالهای ملت ایران منجر به سقوط ابدی دولت پهلوی شد.
امروز ، بیش از ۷۰ سال گذشته است ، یادآوری ۲۸ اوت یک خواندن تاریخی از تقویم نیست ، بلکه یک ضرورت سیاسی برای حال حاضر است ، زیرا رفتار آمریکا نسبت به ایران طی دهه ها به طور اساسی تغییر نکرده است. همان الگوی تداخل ، فشار و خیانت دیده شده در کودتای ۳۲ در مناطق دیگر تکرار شد. از حمایت عمومی و پنهان از صدام در جنگ تحمیل شده برای فلج کردن تحریم های اقتصادی ، از نقش ترور دانشمندان هسته ای گرفته تا عقب نشینی یک جانبه. همه اینها نشان می دهد که بی اعتمادی ایران به آمریکا از شعارهایی نیست ، بلکه از یک تجربه تاریخی و تکراری است.
نمونه بارز آن را می توان در سالهای اخیر مشاهده کرد. علیرغم همه تردیدها و خاطرات تلخ ، ایران در جدول مذاکره نشست و تیپ را پذیرفت. توافق نامه ای که قرار بود فصل جدیدی را در روابط ایران -West West افتتاح کند ، اما در عمل دوباره به همین بی اعتمادی بازگردد. ایالات متحده کارگزاری را بدون هیچ گونه تعهد به تعهدات خود ترک کرد و تحریم ها را ترمیم کرد. در افکار عمومی ایران ، این رفتار چیزی جز تولید مثل عصبانیت و بی اعتمادی ناشی از کودتای ۲۸ اوت نبود.
این روزها ، هنگامی که مذاکرات جدید دوباره در مورد پرونده هسته ای ایران مطرح می شود ، ملت ایران ، که میراث خاطره تاریخی کودتای است ، نسبت به این مذاکرات محتاط است. در وسط این مکالمات بود که حملات سنگین رژیم صهیونیستی و جنگ ۱۲ روزه علیه ایران دوباره واقعیت را آشکار کرد. ایالات متحده ، که ادعای میانجیگری و صلح جهانی را دارد ، در عمل با حمایت جامع از اسرائیل ، نشان داد که سیاست های آن همچنان به همان علایق می چرخد. فوایدی که استقلال ملل را قربانی می کند و باعث نمی شود که این امکان را برای پرواز و الیاف آنها فراهم کند و بمب های چندتایی را رها کند. این همزمانی مذاکرات و تجاوز به سرزمین ایران به وضوح پیامی به افکار عمومی ایران داشت: تکرار همان الگوی ۲۸ اوت در یک لباس جدید.
در چنین شرایطی ، بررسی تاریخ یک سرگرمی فکری نیست بلکه یک ضرورت سیاسی است. لازم به ذکر است که نسل های جوان و حتی برخی از مقامات ایرانی و مقامات خوش بینانه باید یادآوری کنند که چرا ملت ایران در استقلال و مقاومت است. سرنوشت دولت موساج و آخرین تصویر افسرده و ناامید وی در تبعید احمدآباد. به آنها گفته می شود که پشتوانه این ظن به آمریکا تجربیات تلخ تاریخی است ، نه حزب و پیوند. از کودتای ۳۲ تا تیپ ، از ساواک گرفته تا تحریم ، از حمایت از پهلوی گرفته تا بمباران مستقیم تسهیلات هسته ای ایران. ملت ایران بارها و بارها برای اعتماد بیگانه پرداخت کرده است ، و امروز این است که دیگر آن را تکرار نکند. همه آنها به متحد نیاز به تعامل با جهان برای بلند کردن تحریم ها و ایجاد دهانه های اقتصادی هستند. آنچه باید توسط برخی سیاستمداران و افکار عمومی به خاطر بسپارد ، تاریخ و لیست خیانت ملت متکبر به ملت ایران ، در حالی که سعی در بحث و حل و فصل مشکلات دارد. نیم وقت گذرا دارای این پیشینه تاریخی است.
منبع: جوان
پایان پیام/
منبع:تسنیم