هزینه سنگین اندیشه چپگرا در اقتصاد ایران

خیریه جفار

به گفته اکویرس ، سری عالی شبکه سینمای خانگی این روزها به پایان رسید. این سریال عاشقانه را در زمینه تاریخ پیش از انقلاب روایت می کرد.

این سریال دارای نمادهای حرکات چپ است ، اما بخشی از این سریال که کانون کارگران در رسانه های اجتماعی بوده است ، روابط کارگران کارخانه با کارفرما یا سرمایه داری است. به خصوص در مواردی که کارگران روی سرمایه داری ایستاده و حقوق و حقوق ضعیف خود را ادعا می کنند. در ادبیات مارکسیستی پرولتاریا ، آنها به آگاهی طبقاتی می رسند و به خودی خود “کلاس” می شوند تا “کلاس برای خود” شوند.

این تصویری است که حرکات مارکسیستی به طور کلی دنبال می شود. کارگران می خواهند زنجیرهای برده داری “مزدور” را حذف کنند. این ادبیات همچنین در ایران رایج بود و پس از اقتصاد انقلاب ، با شعارهایی مانند حمایت از کارگران به حالت دولت حرکت کرد. اما اقتصاد دولتی چقدر از کارگران سود می برد؟ آیا این آموزه های چپ و چپ با واقعیت های اقتصاد مطابقت داشتند؟

اخبار اقتصاد با اقتصاددان جعفر خیرخخان صحبت کرده است. نیکوکاران بسیاری از اختلالات اقتصاد امروز ایران را در شعارهای ایدئولوژی چپ گرا در نظر می گیرند.

متن اخبار اقتصاد را برای این اقتصاددان خواهید خواند.

*******

* دکتر خیرخا! در فضایی که در سری تازیان به تصویر کشیده شده است ، کارگران کارخانه نسبت به صاحب کارخانه اعتراض کرده اند که صاحب کارخانه را تضعیف می کند ، و آنها توسط ادبیات مارکسیستی مورد سوء استفاده قرار گرفتند. این تصویر ، که نمایانگر جنبش های چپگرا جهان است ، در ایران نیز دیده شد. با توجه به تجربه حرکات دولتی یا پرولتری ، چگونه با واقعیت های اقتصاد مطابقت دارد؟

این فضا بسیار تحت تأثیر افکار چپ است. به خصوص در بین روشنفکران ما. می توان گفت که تقریباً همه آنها دارای گرایش های چپ گرا ، ضد کایتالیستی و تحت تأثیر ایدئولوژی های مارکسیستی بودند.

حزب Tudeh ، Fadaiyan ، Mojahedin و سایر گروه ها همان گفتمان فکری غالب را به همراه داشتند و این گفتمان نیز بر سطح جامعه تأثیر گذاشت.

هنوز شوروی را به عقب ندیده بود

در آن سالها ، دولت اتحاد جماهیر شوروی هنوز عقب مانده خود را به سیستم سرمایه داری نشان نداد و نتوانست رقابت خود را اثبات کند. این امر به یک دیدگاه آرمانگرایانه و تخیلی منجر شد که به عنوان ابزارهای بهره برداری جامعه ، سرمایه داران یا کارآفرینان و تولید کنندگان در نظر گرفته می شد.

مالکیت خصوصی و به ویژه مالکیت بزرگ ، با عدالت اجتماعی مغایرت داشت و اگر مالکیت اجتماعی باشد و مدیریت کارخانه ها بهتر باشد ، این مفهوم بهتر خواهد بود.

چنین دیدگاهی در دهه ۱۹۸۰ به شدت تقویت شد زیرا کشور شروع به صنعتی شدن و قیام رشد اقتصادی کرد. اگر این کار ادامه یابد ، می تواند منجر به رضایت عمومی ، ایجاد بازارهای جدید و قرار گرفتن در مسیر توسعه با افزایش درآمد مردم و قوی تر شدن شود. اما این جریان فکری ، که در انقلاب نیز یافت ، مسیر را معکوس کرد.

ما شاهد بزرگترین مصادره مالکیت و محرومیت از بخش خصوصی پس از انقلاب بودیم. این روند تحت عنوان ملی سازی انجام شد. بسیاری از کارخانه ها و دارایی تحت پوشش دولت قرار گرفتند. سرنوشت آنها ، مانند شرکت ARJ ، نابود شد.

ایران کره جنوبی ، حتی چین این کار را نکرد

در مقابل ، کشوری مانند کره جنوبی – که امروزه زیاد است – روی بخش خصوصی متمرکز شده است ، بنگاه های بزرگ را گسترش می دهد ، آنها را به چند ملیتی تبدیل می کند و بازارهای جهانی را فتح می کند. با تکیه بر مدیران بخش خصوصی و کارآفرینی ، موفق به تولید محصولات با کیفیت ، نوآورانه و رقابتی شد و به یک کشور ثروتمند تبدیل شد.

در دهه ۱۹۸۰ ، ما با ظهور طبقه ای از سرمایه داران و کارآفرینان خصوصی توانستیم جامعه ای نسبتاً فقیر را تغییر دهیم. نمونه هایی از آن برادران Khayam ، Azure و موارد مشابه متوجه شدند که کالاهایی که از خارج از کشور وارد شده اند قادر به تولید داخلی هستند. آنها با مجمع شروع کردند و به تدریج سرمایه داری ملی را تأسیس کردند. اگر این روند ادامه یابد ، حتی بازار کشورهای همسایه فتح می شد. در عین حال ، برخی از اتومبیل ها یا قطعات اصلی آنها به کشورهای خلیج فارس صادر شد.

مقاومت و مخالفت با قشر سرمایه داری هنوز وجود دارد

بنابراین ، پایه های پیشرفت کشور در حال ظهور بود ، اما موج عظیم گرایش به سوسیالیسم و توجه یک ساله به مفهوم عدالت – که در واقع منجر به مصادره املاک بخش خصوصی شد – یک نقطه قدرتمند را به اقتصاد کشور وارد کرد. آنقدر سنگین بود که ما هنوز از عواقب آن خارج نشده ایم. مقاومت و مخالفت با اقشار سرمایه داری باقی مانده است. همان سرمایه داری کوچک هنوز تحت سایه سنگین دولت است.

این اقتصاد کم درآمد توانایی کمی برای زنده ماندن دارد. به خصوص اکنون که تحریم ها ، سیاست های حمایتی اخیر و تمایلات ناسیونالیستی ، مانند آنچه ترامپ دنبال کرده است ، فرصت هایی را که طی چند دهه گذشته برای رشد شرکت های ایرانی و خصوصی در سراسر جهان وجود داشته است ، از بین برده است. و ما امروز در چنین شرایطی قرار داریم.

س: منظور شما از تحریم چیست ، آیا منظور شما این است که این دولت -از تحریم های -art و وضعیت فعلی ناشی از تحریم؟

اگر ما یک بخش خصوصی قوی داشتیم ، شاید مسیر اقتصاد این کشور در آن ایالت نبود -از شکل و یک نگهبان به دنبال سرنوشت کشور توسط سیستم سیاسی و دولتمردان بود.

اگر ایران به یک کشور قوی تبدیل شده بود ، سرنوشت کشور در دست سیاستمداران نبود

اگر این مسیر ادامه یابد ، مسیرهای دیگری برای پیشرفت وجود داشت. کشور ما نیز قوی بود و سیستم سیاسی می تواند قوی بماند. ما مانند چین بودیم ، یعنی هر دو جامعه را راضی می کردیم ، یک بخش خصوصی قدرتمند داشتیم و با جهان رابطه سازنده داشتیم. سپس ما یک کشور مرفه بودیم و هیچ توجیهی برای تحریم ایران وجود نداشت. یعنی هیچ کشوری جرات تحریم ایران را ندارد ، زیرا این بهانه ای را فراهم نمی کند.

بنابراین بله ، نکته ای که شما بیان کردید درست است. اگر ایران با حضور شرکت ها و شرکت های ایرانی در منطقه و جاهای دیگر به یک کشور قدرتمند تبدیل شده بود ، سرنوشت کشور کاملاً در دست سیاستمداران نبود. ما به یک کشور متعادل تبدیل می شویم ، با تعامل ، مفید و مولد با جهان.

اقتصاد دولتی ما یک تدریس است

* آیا کارگران در حال حاضر در مدیریت کارخانه ها در اقتصاد دولت شرکت می کنند؟ آیا آنها آرزوهای خود را برآورده کردند؟

نه ، این بعید است. حتی ممکن است طنز تلخ باشد. انتظار می رفت که به طور طبیعی فضا برای تشکیل اتحادیه های صنفی مستقل و طبقه مستقل فراهم شود و از کارگران انتظار می رفت که از طریق معامله های اساسی و مذاکرات حرفه ای و سهم خوبی از نیروی کار و سرمایه ، از فرصت ها و امکانات بخش های مختلف اقتصاد لذت ببرند.

اما با تشکیل فضای بسته ، چه از نظر امنیت و چه از نظر تأثیر بدن در کارخانه ها و کارگاه ها ، کارگران مجاز به دستیابی به آن حقوق واقعی نبودند. در واقع چانه زنی با صاحبان سرمایه امکان پذیر نبود.

قانون کار ، که پس از انقلاب به تصویب رسید ، نتوانست منافع همه را در نظر بگیرد. از بین محصولاتی که انجام می شود ، سود بین طرفین و شرکت کنندگان در تولید به طور عادلانه توزیع نمی شود. فضای موجود یک فضای مصنوعی و شاید مناسب برای سوء استفاده از برخی از صاحبان سرمایه است.

وابسته به تازی

* آیا این بدان معنی است که تولید ما نه در دست کارخانه و نه در دست کارگر است؟

می توان گفت که کارخانه ها هنوز وزن بیشتری دارند ، به این معنی که حتی در برخی موارد نقش آنها بیشتر شده است. اما در عین حال ، صدای نیروی کار ، صدای واقعی کارگران شنیده نمی شود. آنها پراکنده ، پراکنده ، فاقد انسجام و سازمانی هستند که می توانند در مقابل طرف مقابل معامله کنند و سهم عادلانه ای کسب کنند – آنچه ما می خواستیم با انقلاب حرکت کنیم.

کل سیستم تولید نیز خورده می شود

اما محیط نهادی ایجاد شده یک محیط بالا ، تثبیت کننده و اساساً مجاز به دستیابی به تعادل خوب بین نیروی کار و سرمایه داری نبود. در نتیجه ، کارگران نه تنها به مکانی رسیدند ، بلکه می توان گفت که کل سیستم تولید مطابق بوده است.

ما دیگر سیستم سرمایه داری تولیدی نداریم. آنچه بیشتر از نوع سرمایه داری و اجاره ای است ، مبتنی بر امتیازات و ارتباط با مراکز برق است. یک سرمایه دار موفق در این فضا کسی است که به تسهیلات دولتی وصل می شود ، نه کسی که خلاقیت ، نوآوری و کارآفرینی واقعی داشته باشد.

سرمایه داری و کارآفرینان تولیدی عملاً خارج از کشور بوده اند. آنها نتوانستند در این فضای ملتهب ، تبعیض آمیز و ناپایدار زنده بمانند. بسیاری از این افراد از کشور مهاجرت کردند. تنها کسانی که باقی مانده اند کسانی هستند که به دولت یا دولت شبه وابسته هستند و توانسته اند در اجاره و امتیازات زنده بمانند.

به جز در برخی از بخش های بسیار ابتدایی ، مانند صنایع غذایی یا کالاهای عمومی ، که هنوز نوعی وجود دارند. اما در مناطقی که نیاز به نوآوری ، فناوری پیشرفته و صنایع پیشرو دارند ، تقریباً هیچ سرمایه گذار داخلی ، هیچ شرکت تولیدی قدرتمند و حضور ایران در زمینه رقابت جهانی وجود ندارد.

وابسته به تازی

برای آموزش و تغییر مسیر

* آیا راهی برای بازگشت به مسیر درست وجود دارد؟

همانطور که قبلاً در جای دیگر گفتم ، همان تجربه تلخ و ناگوار که ما مانده ایم و همان مسیری که طی کرده ایم ، می تواند یک منبع درسی باشد. می توان آن را آموخت و تغییر داد. امیدوارم دوران شعارهای عاطفی به پایان برسد و جای خود را برای تأمل ، تفکر و تحقق وضعیت فعلی کشور – آنچه ما گرفته ایم ، و جایی که گرفته ایم ، بازتاب دهد.

من امیدوارم که با گذشت زمان ، همه – چه حاکمیت و جامعه – به توافق جمعی و با اطمینان و همکاری متقابل برسند ، می توانیم وارد مسیر درست شویم و یک جنبش اصلاحات را آغاز کنیم.

خیریه جفار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *