بازار؛ گروه بورس: تحولات اخیر در منطقه خاورمیانه و بهویژه درگیری نظامی میان ایران و رژیم صهیونسیتی، بار دیگر توجه جهانیان را به نقش طلا بهعنوان دارایی امن جلب کرده است. افزایش ریسکهای سیاسی، تهدیدهای امنیتی منطقهای، و واکنشهای اقتصادی همزمان داخلی و بینالمللی، بستری فراهم کردهاند که طلا را نه فقط بهعنوان کالایی فیزیکی، بلکه بهمنزله «شاخصی از احساس عدماطمینان» در مرکز تحلیلهای مالی قرار گیرد.
محمود مرادی کارشناس اقتصادی در گفتگو با بازار اظهار کرد: تاریخ نشان داده که در دورههای عدمثبات ژئوپلیتیکی، طلا بهعنوان دارایی ضد ریسک جذابیت مییابد. تنش میان ایران و اسرائیل نیز از این قاعده مستثنی نبود. بهمحض انتشار اخبار مربوط به حملات موشکی و پاسخهای تلافیجویانه، قیمت اونس جهانی با جهش همراه شد و به مرز ۳٬۳۷۰ دلار رسید. برآوردها نشان میدهد که در صورت تشدید درگیری یا بسته شدن مسیرهای کلیدی مانند تنگه هرمز، بهای طلا میتواند از مرز روانی ۳٬۸۰۰ دلار نیر عبور کند—سطحی که در نظر تحلیلگران تکنیکال بهعنوان «سقف مقاومتی بحرانی» شناخته میشود.
محمود مرادی معتقد است جریان نقدینگی از بازارهای پرنوسانی نظیر بورس، که در پی سیاستهای ناکارآمد اقتصادی و نااطمینانی مزمن ضعیف شدهاند، به سمت صندوقهایی با پشتوانه طلا شدت میگیرد. عدم بازدهی سهام از قبل نیز باعث شده برخی از این صندوقها با رشد ارزش خالص دارایی مواجه شوند
وی افزود: در ایران، تأثیرات بحران ابعاد وسیعتری یافت. ترکیب افزایش نرخ ارز، نگرانیهای تورمی فزاینده، و کاهش عرضه طلا از مسیرهای رسمی باعث شد که قیمت طلای ۱۸ عیار و طلای آبشده در بازار تهران به سطوح تاریخی برسد—در محدوده ۶٬۶۵۰ تا ۶٬۸۰۰ هزار تومان، با پیشبینیهایی مبنی بر افزایش تا بالای ۸٬۵۰۰ هزار تومان. این رشد نهتنها به واسطه تحولات بینالمللی، بلکه بهعلت سیاستهای پولی انقباضی فدرال رزرو، افزایش نرخ بهره جهانی، و سیاستهای ارزی پرنوسان داخلی بوده است.
این کارشناس در دوران جنگ ادامه داد: بازار صندوقهای سرمایهگذاری مبتنی بر طلا نیز تحت تأثیر فضای پرریسک قرار میگیرد. جریان نقدینگی از بازارهای پرنوسانی نظیر بورس، که در پی سیاستهای ناکارآمد اقتصادی و نااطمینانی مزمن ضعیف شدهاند، به سمت صندوقهایی با پشتوانه طلا شدت میگیرد. عدم بازدهی سهام از قبل باعث شد برخی از این صندوقها با رشد ارزش خالص دارایی مواجه شوند، گرچه در مواردی نیز بهدلیل ساختار نظارتی شکننده، بین قیمت صندوقها و طلای فیزیکی واگرایی دیده شد.
البته دولت و بانک مرکزی، برای مهار نوسانات طلا گزینههای کلاسیکی را در دستور کار قرار دادهاند از جمله محدودسازی معاملات طلا و سکه در فضای رسمی و آنلاین، افزایش مالیات بر معاملات طلای آبشده، و حتی تزریق طلا از طریق بانک کارگشایی با قیمتهای مشخص. بااینحال، تجربههای قبلی—از جمله بازار سکه در سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۹—نشان میدهند که این اقدامات اگر فاقد پشتوانه سیاستی هماهنگ با بازار ارز و تورم باشند، اغلب یا ناکارآمد میمانند یا به بیاعتمادی عمومی دامن میزنند.
آینده معاملات طلا در هالهای از ابهام
در حال حاضر سه سناریو برای آینده بازار طلا قابلتصور است: نخست کاهش تنشها و دستیابی به توافق است در این مسیر، شاهد افت نرخ ارز، کاهش تقاضای هیجانی، و بازگشت تعادل نسبی به بازار خواهیم بود. طلا در این وضعیت نقش سنتی سرمایهگذاری بلندمدت را بازی میکند.
دوم تداوم وضعیت بلاتکلیفی است در صورت تثبیت نسبی جنگ بدون گسترش قابلتوجه، قیمتها در محدوده فعلی نوسان خواهند داشت، اما تقاضا برای طلا همچنان بالا باقی خواهد ماند.
سوم در صورت تشدید بحران منطقهای جهش نرخ دلار و افزایش بهای جهانی طلا رخ میدهد در این شرایط تقاضای انفجاری برای طلای فیزیکی پیشبینی میشود. این شرایط میتواند بازار را به سمت بحران قیمتی و واگرایی کامل عرضه و تقاضا سوق دهد.
رضا روحی کارشناس بورس در گفتگو با خبرنگار بازار گفت: مقایسه تاریخی رفتار طلا در بحرانهای مشابه—از شوک نفتی دهه ۷۰ و بحران مالی ۲۰۰۸ تا پاندمی کووید—نشان میدهد که طلا در وهله اول دچار جهش، و سپس وارد مرحله اصلاح میشود. این الگو بار دیگر در حال شکلگیری استجهش اولیه پس از درگیری نظامی، و سپس احتمال اصلاح با کاهش فشار روانی.
وی افزود: بازار طلا در حال حاضر به آیینهای از احساسات سیاسی و نگرانیهای اقتصادی داخلی و جهانی تبدیل شده است. تصمیمگیری در این بازار، بدون تحلیل سناریوهای محتمل، درک متقابل بازار ارز و طلا، و شناخت سیاستگذاریهای آیندهنگر، نهتنها پرریسک، بلکه گمراهکننده خواهد بود.
روحی تاکید کرد: در کنار عوامل بنیادین اقتصادی، رفتار بازار طلا عمیقاً تحتتأثیر احساسات جمعی سرمایهگذاران قرار دارد. در بحران اخیر، «پدیده گلهای» بار دیگر قابل مشاهده بود؛ بسیاری از فعالان خرد بازار بدون تحلیل مستقل و صرفاً بر مبنای خبرهای شبکههای اجتماعی اقدام به خرید هیجانی کردند. این رفتارها معمولاً موجب تشدید نوسانات قیمتی میشوند و به ایجاد حباب کمک میکنند. از سوی دیگر، سرمایهگذاران نهادی و حرفهای اغلب با دیدگاه بلندمدت و تحلیل تکنیکی و بنیادی اقدام میکنند که نوعی تعادل در بازار ایجاد میکند.
شاخصهای روانشناختی مهم بازار طلا در جنگ می تواند به سرمایه گذاران کمک کند. برای نمونه نرخ جستوجوی واژه «خرید طلا» در گوگل ایران به اوج رسید. حجم تراکنشهای خرید سکه در فضای غیررسمی به طرز معناداری افزایش یافت. همچنین سطح بیاعتمادی نسبت به سیاستگذاری ارزی و مالی دولت در نظرسنجیهای عمومی افزایش یافت که به نفع بازار طلا عمل میکرد.
برای درک عمیقتر پویاییهای بازار طلا، باید رابطه آن با سایر بازارهای مالی نیز مورد توجه قرار گیرد. به طوری که بالاترین همبستگی مثبت را با طلا دارد. درواقع افزایش نرخ دلار معمولاً همزمان با رشد قیمت طلاست، اما نه همیشه با نسبت ثابت.
در شرایط بحرانی، معمولاً سرمایه از بورس به سمت طلا حرکت میکند. مسکن نیز اگرچه کالای سرمایهای تلقی میشود، اما کندی نقدشوندگی و محدودیتهای معاملاتی باعث شده طلا در کوتاهمدت ارجحتر تلقی شود.
با توجه به دادهها و تجربیات تاریخی، سیاستگذاران برای کاهش ریسک سیستماتیک بازار طلا میتوان راهکارهای اجرا کرد. برای نمونه انتشار مستمر قیمتگذاری رسمی و اطلاعات ذخایر طلا برای کاهش التهاب موثر است. همینطور توسعه و تقویت صندوقهای طلا با نظارت دقیق میتواند از خروج سرمایه به بازار غیررسمی جلوگیری کند. در نهایت مالیاتهای هدفمند و پلکانی بهجای سیاستهای مقطعی و بازدارنده، در کنترل بازار اثربخشتر خواهد بود. البته سیاست طلا باید در چارچوب سیاست جامع ضدتورمی و تثبیت نرخ ارز قرار گیرد، نه بهصورت واکنشی.
به طور کلی می توان اینگونه جمع بندی کرد که بازار طلا امروز در تقاطع پیچیدهای از ریسک سیاسی، فرصتهای سرمایهگذاری، و نارساییهای سیاستگذاری قرار دارد. هرگونه تحلیل دقیق باید نهتنها به بعد قیمت، بلکه به ساختار رفتار فعالان، پیشفرضهای روانی، و مسیرهای بپردازد.
منبع:تحلیل بازار