انقلاب امام و نقش ولایت فقیه در ثبات، وحدت و مدیریت بحران ها

امام خمینی , چهل سالگی انقلاب , جواد بخشی الموتی ,

گروه دانشگاه خبرگزاری تسنیم-زینب امیدی: در آستانه ۱۵ خرداد و سالگرد رحلت امام خمینی(ره)، ضرورت بازخوانی کارنامه و اندیشه سیاسی بنیان‌گذار جمهوری اسلامی بار دیگر برجسته شده است. در این گفت‌وگو با جواد بخشی الموتی استاد دانشگاه علوم تحقیقات و فرهنگیان و  مسئول مرکز رسانه و ارتباطات اجتماعی سازمان بسیج اساتید، محورهایی همچون تبیین اسلام سیاسی بر پایه ولایت فقیه و نقش آن در نظام‌سازی و عبور از بحران‌ها، نگاه پیشرفت‌گرای رهبران انقلاب در مقابله با تصویرسازی تحریف‌شده دشمنان، مرزبندی انقلابی‌گری اصیل با افراط‌گرایی و تأکید بر شکست‌ناپذیری انقلاب اسلامی در سایه مقاومت، بررسی می‌شود؛ تحلیلی کوتاه از تداوم راه امام و ظرفیت‌های نظام انقلابی در مسیر تحول و پیشرفت ایران.

تسنیم: در نظریه ولایت فقیه چه تفاوتی با سایر مدل‌های حکومت دینی و سکولار وجود دارد و این تفاوت چگونه در مشروعیت‌بخشی به قدرت سیاسی بازتاب یافته است؟

بخشی الموتی: اسلام سیاسی به مثابه یک پروژه تمدنی در جست‌وجوی تلفیق دین، عقلانیت و سیاست در دوره معاصر به شکل متمایزی در قالب نظریه ولایت فقیه تجلی یافته است. این نظریه برخاسته از سنت دیرینه امامت در فقه شیعی، با تکیه بر دوگانه اصالت وحی و تدبیر عقلانی، نه تنها مسئله مشروعیت قدرت را بازتعریف می‌کند، بلکه به پرسش بنیادین نحوه اعمال قدرت دینی در جامعه مدرن نیز پاسخ می‌دهد. در این منظومه ولایت فقیه صرفاً یک ساختار حکومتی نیست، بلکه مرکز ثقل پیونددهنده دین و سیاست است که اهداف الهی را در قالب حکمرانی دینی سازمان می‌دهد.

این دقیقا همان نقطه ای است که مخالفان این رویکرد به آن انتقاد دارند و به دنبال جدایی زیست معنوی انسان ها از زیست سیاسی آنها هستند. نگاهی به آثار فکری متفکران اسلامی معاصر نشان می‌دهد که این نظریه در ادامه تلاش اندیشمندانی همچون فارابی، خواجه‌نصیر، صدرالدین شیرازی و در قرون متأخر، اقبال لاهوری و امام خمینی ره پدیدار شده است. آنچه در این مسیر تحول‌آفرین اهمیت دارد عقلانیت نظام‌مند نهفته در نظریه ولایت فقیه است؛ عقلانیتی که نه در تعارض با شریعت بلکه در پیوند با آن، می‌کوشد نظامی کارآمد، مردم‌محور و مبتنی بر هدایت دینی شکل دهد.

تسنیم: عقلانیت نظام‌مند در نظریه ولایت فقیه به چه معناست و این عقلانیت چگونه با واقعیت‌های جامعه مدرن تلفیق شده است؟ همچنین منتقدان ولایت فقیه غالباً چه چالش‌هایی را مطرح می‌کنند و پاسخ حاکمیت به این انتقادات چگونه بوده است؟

بخشی الموتی: در این نظام ولایت فقیه عامل ثبات و استمرار ارزش‌های اسلامی است؛ نقشی که در مواجهه با بحران‌های متوالی چه در دوران دفاع مقدس، چه در فتنه‌های سیاسی دهه‌های اخیر و چه در مدیریت جنگ ترکیبی نرم و سخت، به‌خوبی ایفا شده است. حتی در سقوط بالگرد شهید رییسی و بحران در حکمرانی به واسطه عدم وجود رییس جمهور هدایت های ولی فقیه به اجرای دقیق و درست قانون اساسی کمک بزرگی کرد. برخلاف تصور رایج در برخی محافل سکولار، ولایت فقیه نه بر طرد مشارکت مردمی، بلکه بر مبنای تلفیق رأی مردم و معیارهای شرعی بنیان یافته است؛ امری که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز تجلی یافته و از منظر اندیشه‌سیاسی، یکی از دستاوردهای مهم در تلفیق دو منبع مشروعیت به شمار می‌رود. کتاب «اندیشه سیاسی در اسلام معاصر» نیز با بررسی تطور نگرش‌های سیاسی مسلمانان، به‌ویژه پس از فروپاشی خلافت عثمانی، نشان می‌دهد که نظریه ولایت فقیه پاسخی نهادینه به خلأ رهبری در جهان اسلام و بحران مشروعیت بوده است.

*نقش ولایت فقیه در ثبات، وحدت، مدیریت بحران‌ها و تلفیق رأی مردم و معیارهای شرعی

از سوی دیگر، ولایت فقیه با دارا بودن جایگاه راهبردی توانسته است در سطح داخلی وحدت‌بخش باشد و در سطح خارجی، سازوکارهای مقابله با توطئه‌های پیچیده دشمن را فعال نگه دارد. یکی از معیارهای این مهم مقابله با تهدیدها و تطمیع‌های آمریکای دوران ترامپ در دوره اول و دوره فعلی است. مدیریت فراجناحی، هدایت کلان سیاست خارجی، حمایت از محرومان و حفظ هویت اسلامی-ایرانی نمونه‌هایی از عملکرد راهبردی این نهاد است. با این توضیح ولایت فقیه نه در ساحت نظری، بلکه در تجربه تاریخی جمهوری اسلامی به یک نهاد کارآمد، پایدار و متناسب با پیچیدگی‌های جهان مدرن تبدیل شده است؛ نهادی که همچنان با تکیه بر عقلانیت فقهی و مصالح ملی، ظرفیت اصلاح و پویایی درون‌زا را حفظ کرده است. بنابراین می‌توان گفت نظریه ولایت فقیه، یکی از معدود الگوهای اسلامی نظام‌سازی در دوران معاصر است که توانسته نظریه سیاسی اسلام را به نظم نهادی بدل سازد. این نظم نهادی تنها در اولین تجربه خود توانسته حدود ۵ دهه یک کشور مهم تاریخی و دارای اهمیت ژئوپولتیکی و ژئو استراتژیکی را از مسیر ساخت عبور داده و هر روز قدرتمند تر نماید.

*رهبران انقلاب اسلامی و بازتعریف الگوی بومی پیشرفت در چارچوب مقاومت فعال

تسنیم:مدل توسعه پس از انقلاب اسلامی چگونه با مدل‌های غرب‌محور نوسازی تفاوت دارد و چه مؤلفه‌هایی از بومی‌سازی و استقلال را بازتاب می‌دهد؟ در چه حوزه‌هایی دستاوردهای بومی مانند جهاد دانشگاهی و شرکت‌های دانش‌بنیان نمود بیشتری داشته و راهبردهای کلان این موفقیت‌ها چه بوده است؟

بخشی الموتی:گفتمان توسعه در جهان معاصر به‌ویژه پس از جنگ جهانی دوم، عمدتاً تحت سیطره‌ی رویکردهای نوسازی و وابستگی تعریف شده است. در این میان رویکردهای انتقادی‌تر، به‌ویژه در سنت‌های پسااستعماری و مطالعات بومی‌گرای توسعه، تلاش کرده‌اند تا پروژه‌ی مدرنیزاسیون غرب‌محور را به چالش کشیده و الگوهای بومی‌سازش‌یافته‌ای از توسعه ارائه دهند. انقلاب اسلامی ایران یکی از نمونه‌های قابل تأمل در این چارچوب است که رهبران آن با تلفیق عناصر فرهنگی-دینی، عقلانیت راهبردی و تکیه بر مردم‌سالاری دینی، الگویی از پیشرفت را بنیان نهادند که همزمان بر استقلال، عدالت و خوداتکایی تأکید دارد.
این نگاه پیشرفتی درون‌گرایانه و متکی بر خود و نه دیگری را به رسمیت می شناسد و تعامل با جهان را از این منظر می پذیرد.

در منظومه‌ی فکری رهبران انقلاب استقلال نه یک آرمان صرف، بلکه پیش‌شرط تحقق توسعه ملی تلقی شده است. این دیدگاه در تعارض با نظریات نوسازی کلاسیک قرار می‌گیرد که توسعه را در ذیل همگرایی با نظام سرمایه‌داری جهانی معنا می‌کردند. رهبران انقلاب اسلامی با تأکید بر استقلال ساختاری، به‌ویژه در حوزه‌های علم و فناوری، تلاش کردند تا مسیر پیشرفت کشور را از طریق ظرفیت‌های بومی و زیرساخت‌های درون‌زا پی‌ریزی کنند. عملکرد نهادهایی چون جهاد دانشگاهی، بنیاد نخبگان و شرکت‌های دانش‌بنیان، مؤید همین رویکرد است که امروز در حوزه‌هایی چون فناوری نانو، بیوتکنولوژی، صنایع دفاعی و فضایی به دستاوردهایی قابل‌ملاحظه منتهی شده است. با پشتبانی رهبران انقلاب اسلامی این خودباوری ملی شکل گرفته و منتج به ساخت پهپادها و موشک هایی شده است که در وضعیت ضد امنیتی فعلی منطقه و جهان، امنیت و منافع ایران را عملی کرده است.

تسنیم: توجه به عدالت و کرامت انسانی در رویکرد توسعه‌ای جمهوری اسلامی چه تفاوتی با رویکردهای لیبرال و اقتصاد بازار دارد؟

بخشی الموتی: از منظر جامعه‌شناسی سیاسی یکی از مزیت‌های گفتمان پیشرفت رهبران انقلاب، ادغام مؤلفه‌های عدالت‌محور در طراحی و اجرای سیاست‌های توسعه‌ای است. برخلاف سنت لیبرال که عدالت اجتماعی را عمدتاً به سازوکار بازار محول می‌کند، رهبران انقلاب اسلامی با الهام از آموزه‌های اسلامی و تأکید بر محروم‌نوازی، گفتمانی بدیل عرضه کردند که در آن توسعه باید واجد کارکردهای توزیعی و ارتقادهنده‌ی کرامت انسانی باشد. در این رویکرد پیشرف اصل و انسان فرع نیست، بلکه انسان به منزله روح پیشرفت در نظر رفته شد که نباید در این فرآیند آسیب ببیند. این نگاه به سیاست‌هایی چون گسترش آموزش عالی در مناطق کم‌برخوردار، تأسیس دانشگاه پیام نور و دانشگاه آزاد در دهه‌های ابتدایی انقلاب، توسعه‌ی زیرساخت‌های سلامت روستایی و ارتقای پوشش بیمه‌ای در مناطق حاشیه‌ای منتهی شد. این رویکرد بوده است که فرد ایرانی را از شهروند درجه چندمی آمریکایی در عصر پهلوی به شهروند واقعی کشور ایران تبدیل کرد.

*عملکرد اجرایی ساختارهای علمی، فناوری و اجتماعی با تکیه بر ظرفیت‌های بومی

نکته‌ی حائز اهمیت دیگر پیوند میان نظریه و عمل در رهبری انقلاب اسلامی است. به این معنا که نظرات در کتاب و در قالب شعار نیست بلکه در میدان قابل مشاهده و سنجش است. برخلاف بسیاری از رهبران سیاسی که در سطح گفتمانی باقی می‌مانند رهبران انقلاب توانستند بین مبانی نظری انقلاب و اقتضائات اجرایی کشور توازن برقرار کنند. این موضوع تا همین امروز استمرار دارد و در مواجهه با مسایل نوظهور نظریه های جدید مبتنی بر واقعیت سیاسی و اجتماعی ارائهذو اجرا می شود. این ویژگی در شرایطی که کشور با فشارهای فزاینده‌ی خارجی از جمله تحریم‌های اقتصادی و علمی مواجه بوده، اهمیت دوچندان یافته است. شکل‌گیری سازوکارهایی همچون اقتصاد مقاومتی، راهبرد بومی‌سازی فناوری، و تقویت پیوند صنعت و دانشگاه، درواقع پاسخی کاربردی به چالش‌های ساختاری توسعه در بستر استقلال‌طلبی است.

در ادبیات توسعه مقاوم، پیشرفت نه در فقدان چالش، بلکه در واکنش خلاقانه به محدودیت‌ها حاصل می‌شود. تجربه ایران طی چهار دهه گذشته به‌ویژه در دوران رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نشان داده است که ظرفیت‌های درونی یک ملت در صورت هدایت آگاهانه، می‌تواند منجر به خلق مزیت‌های رقابتی شود. برخلاف برداشت‌های سطحی از مفهوم مقاومت که آن را مترادف با انزوا یا تقابل صرف تلقی می‌کنند، در این چارچوب مقاومت به‌مثابه یک راهبرد فعال و نه واکنشی منفعل تعریف می‌شود؛ راهبردی که زمینه‌ساز افزایش تاب‌آوری، خودباوری ملی و بسیج سرمایه‌های انسانی برای تحول‌خواهی است.

 رهبران انقلاب اسلامی با تعریف مجدد مفاهیم پیشرفت، استقلال و عدالت در بستر گفتمان اسلامی، نه‌تنها مانعی برای توسعه نبوده‌اند بلکه با طراحی و اجرای یک مدل بومی از حکمرانی توسعه‌گرا، زمینه‌های تحقق اقتدار ملی، پیشرفت علمی و عدالت اجتماعی را فراهم کرده‌اند؛ الگویی که امروز مورد توجه بسیاری از جوامع در حال گذار نیز قرار گرفته است.

*تبیین «نظام انقلابی» و انقلابی‌گری اصیل

تسنیم: مفهوم «نظام انقلابی» چه ویژگی‌های متمایزی نسبت به دولت‌های انقلابی یا نظام‌های مبتنی بر نظم صرف دارد؟ چه شاخص‌هایی برای سنجش «انقلابی‌گری اصیل» وجود دارد و این رویکرد چگونه با افراط‌گرایی و رادیکالیسم تمایز می‌یابد؟

بخشی الموتی:یکی از دستاوردهای نظری مهم انقلاب اسلامی ایران خلق مفهوم «نظام انقلابی» است که برای نخستین بار در تاریخ سیاسی معاصر، پارادوکس ظاهری میان پویایی انقلابی و ثبات نهادی را حل کرده است. در این چارچوب انقلابی‌گری اصیل در مکتب امامین انقلاب نه تنها مانعی برای نظم و قانون نیست، بلکه عاملی برای حفظ حیات و پویایی نظام محسوب می‌شود که با نظم و حفظ نظام اسلامی عجین است. اگر انقلابی گری رو به افول برود استحاله از درون و تغییر از بیرون که همواره یکی از راهبردهای دشمنان بوده است امکان تحقق می یابد.

این انقلابی‌گری اصیل بر مبنای دیالکتیک استمرار و تحول تعریف می‌شود و از جهات مختلفی با افراط، ساختارشکنی و خودسری متمایز است. بر خلاف رادیکالیسم ویرانگر که بر گسست کامل از گذشته تأکید دارد، انقلابی‌گری اصیل بر تحول هدفمند در چارچوب اصول ثابت استوار است. حفظ اصول در بستر زمان نیازمند نگاهی تحولی و زمانمند است. رادیکالیسم در برابر پدیده ها جدید خود تبدیل به بحران می گردد و عرصه را برای عقلانیت ساختاری و کارکردی تنگ می کند.  در اندیشه اسلامی تغییر و حرکت اصل است، اما باید در مسیر کمال و تقرب به حقیقت صورت گیرد. دریافت حقیقت نیز نیازمند شناخت عمیق است. از این جهت این رویکرد بر مشارکت آگاهانه و مسئولانه در فرآیند تصمیم‌گیری تأکید دارد، نه بر اقدامات تک‌جانبه و خودسرانه که موجب اخلال در نظم می‌شود. اقدامات رادیکالی فردپایه همواره منافع و امنیت ملی را به چالش کشیده است.

این ویژگی‌ها انقلابی‌گری اصیل را به مفهومی می‌رساند که همواره با طرح راه‌حل و بدیل سازنده همراه است، برخلاف ساختارشکنی صرف که فاقد جایگزین مناسب است. ساختار شکنی پل های پشت سر را ویران و آینده را تباه می کند. در نتیجه حفظ نظام اسلامی در این منظومه فکری نه تنها ضروری، بلکه در دو بُعد ظاهری و باطنی واجب تلقی می‌شود. نظام اسلامی با ساختارشکنی، تندروی و رادیکالیسم آسیب می بیند و این با اندیشه امامین انقلاب سازگاری ندارد.

تسنیم: در تجربه جمهوری اسلامی کدام راهبردها و عملکردهای رهبری موجب شده تا مفهوم انقلابی‌گری به تخریب نظام منتهی نشود و در چارچوب قانون حفظ شود؟ چگونه می‌توان نقش توده مردم و مطالبه‌گری مسئولانه را در پایداری و اصلاح‌پذیری نظام انقلابی تحلیل کرد؟

بخشی الموتی:حفظ نظام در بُعد ظاهری شامل حمایت از نهادهای قانونی، رعایت قانون اساسی و پشتیبانی از مؤسسات مشروع نظام است که مشروعیت حقوقی نظام را تضمین می‌کند، پیش‌بینی‌پذیری رفتار نظام را برای شهروندان فراهم می‌آورد و ثبات اجتماعی و اطمینان عمومی را برقرار می‌سازد. اما حفظ بُعد باطنی نظام که شامل زنده نگه داشتن روح انقلاب، پیگیری آرمان‌های بنیادین و مقاومت در برابر انحراف است، شاید از بُعد ظاهری نیز مهم‌تر باشد زیرا خطر اصلی نظام‌های انقلابی فرسایش تدریجی آرمان‌ها و تبدیل شدن به نظام‌های محافظه‌کار است.

*مفهوم نظام انقلابی و تمایز پویایی انقلابی از افراط و ساختارشکنی

این دوگانگی ظاهر و باطن در حفظ نظام، زمینه‌ساز شکل‌گیری مطالبه‌گری انقلابی مسئولانه است که باید با شناخت مصالح کلان کشور و براساس رهنمودهای رهبر انقلاب صورت گیرد. شناخت مصالح کلان شامل تحلیل دقیق شرایط داخلی، ارزیابی محیط بین‌المللی و اولویت‌بندی صحیح مطالبات است تا مطالبه‌گری از روی هیجان یا بدون درنظرگیری وضعیت کلی کشور صورت نگیرد. مطالبات انقلابی اگر از مسیر اعتدال خارج شود خود مانعی بزرگ بر سر تحقق آرمان ها خواهد بود. در این راستا نقش رهبری در نظام ولایت فقیه بسیار حیاتی است زیرا با بصیرت سیاسی و حکمت عملی، جهت‌گیری‌های کلان را مشخص می‌کند و از انحراف انرژی انقلابی جلوگیری می‌نماید. مواضع رهبر انقلاب در خصوص اشغال سفارت انگلیس و عربستان را می توان در همین راستا تحلیل و فهم کرد.

امام خمینی , چهل سالگی انقلاب , جواد بخشی الموتی ,

این چارچوب نظری در عمل موجب شکل‌گیری نظامی شده است که موفقیت آن در مواجهه با بحران‌های متوالی از دفاع مقدس گرفته تا فتنه‌های سیاسی و مدیریت جنگ ترکیبی، نشان‌دهنده کارآمدی مفهوم نظام انقلابی در عمل است. در این تجربه انقلاب نه یک رویداد تاریخی منحصر به یک مقطع زمانی، بلکه فرآیندی مستمر و هدفمند است که در قالب نظام مشروع و پایدار ادامه می‌یابد و مبتنی بر حفظ تعادل دقیق میان پویایی انقلابی، ثبات نهادی، مشارکت مردمی، و رهبری حکیمانه عمل می‌کند. تجربه چهار دهه‌ای جمهوری اسلامی در نهایت نشان داده که این الگو نه تنها برای ایران، بلکه برای سایر جوامع در جست‌وجوی تحول بنیادین اما مسئولانه نیز قابل تأمل و الهام‌بخش است و انقلابی‌گری اصیل را به عنوان پارادایمی نوین در علوم سیاسی معاصر معرفی می‌کند. انقلابی گری اصیل امروز یک نیاز اساسی است و از بسیاری از صدمات ناشی از فهم نادرست جلوگیری می کند.

تسنیم: چه عوامل راهبردی و ساختاری سبب شکست‌ناپذیری انقلاب اسلامی در مواجهه با انواع بحران‌های سیاسی، نظامی و اقتصادی طی پنج دهه گذشته شده است؟

بخشی الموتی: یکی از ویژگی‌های بارز انقلاب اسلامی ایران که آن را از سایر حرکت‌های انقلابی معاصر متمایز می‌سازد، شکست‌ناپذیری و استمرار راهبردی آن در طول حدود پنج دهه گذشته است. این ویژگی نه تنها در بُعد نظری و گفتمانی، بلکه در عرصه عملکرد تاریخی نیز به وضوح قابل مشاهده است و ریشه در ماهیت اعتقادی و راهبردی این انقلاب دارد. راهبرد مقاومت و استقامت که انقلاب اسلامی از همان آغاز دنبال کرده، بر پایه درک عمیقی از ماهیت تقابل میان دو تمدن و دو نگاه به جهان استوار بوده است. این راهبرد نه یک انتخاب تاکتیکی موقت، بلکه برآمده از فهم بنیادین از اینکه انقلاب اسلامی صرفاً یک تغییر حکومت نبوده، بلکه تحولی تمدنی و فرهنگی بوده که الزاماً با مقاومت نظام سلطه مواجه خواهد شد. از این منظر، مقاومت نه یک گزینه بلکه ضرورتی حتمی برای بقا و تداوم انقلاب محسوب می‌شده است. با این تحلیل مقاومت امر همیشگی و عجین شده با گوشت و استخوان انسان ایرانی است.

این شکست‌ناپذیری در تجربه تاریخی انقلاب اسلامی به صورت عینی نمود یافته است. از دوران تحکیم انقلاب و مواجهه با فشارهای سیاسی داخلی گرفته تا هشت سال دفاع مقدس که سخت‌ترین آزمون نظام بود، انقلاب نه تنها شکست نخورده بلکه قدرتمندتر از گذشته بیرون آمده است. در طول جنگ تحمیلی که با هدف سرنگونی نظام جمهوری اسلامی آغاز شد انقلاب توانست با تکیه بر مردم و بسیج ملی، نه تنها در برابر تجاوز ایستادگی کند بلکه الگویی از مقاومت ملی ارائه دهد که امروز در سطح منطقه و جهان مورد الهام قرار گرفته است. 

تسنیم: تجربه دفاع مقدس، تحریم‌های اقتصادی و فشارهای منطقه‌ای چه آموزه‌هایی در زمینه تاب‌آوری و اقتدار جبهه انقلاب داشته است؟ چگونه مشروعیت و سرمایه اجتماعی انقلاب حفظ شده و در نسل جوان بازتولید شده است؟

بخشی الموتی: پس از جنگ نیز، انقلاب با چالش‌های متنوعی مواجه شد که هر کدام می‌توانست موجب انحراف یا تضعیف آن شود، اما در همه این مراحل استحکام درونی انقلاب و پیوند آن با مردم باعث شد تا نه تنها دوام بیاورد، بلکه تجربه‌های ارزشمندی کسب کند. دوران بازسازی، مواجهه با فشارهای اقتصادی، بحران‌های منطقه‌ای و در نهایت تحریم‌های گسترده که با هدف فلج کردن اقتصاد و جامعه ایران اعمال شد، همگی فرصت‌هایی برای دشمنان انقلاب بودند تا آن را به زانو درآورند، اما در هیچ کدام از این مراحل انقلاب شکست نخورد. تمامی این مراحل انقلاب اسلامی را مقاوم تر و نسبت به آینده امیدوارتر کرد.

*نقش کلیدی رهبری در هدایت مطالبات و جلوگیری از انحراف انرژی انقلابی

این مقاومت و استقامت در بیانات و عملکرد رهبران انقلاب، به ویژه امام خمینی و رهبر معظم انقلاب به وضوح نمایان است. امام خمینی در سخت‌ترین لحظات جنگ تحمیلی هرگز ابراز پشیمانی از مسیر انقلاب نکردند و حتی پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را که خودشان آن را جام زهر نامیدند، نه به عنوان تسلیم بلکه به عنوان تصمیمی راهبردی برای حفظ انقلاب توصیف کردند. این نگاه نشان می‌دهد که حتی در دشوارترین شرایط رهبری انقلاب هرگز از اصول بنیادین انقلاب دست نکشیده و راه بازگشت را مسدود دانسته است.

امام خمینی , چهل سالگی انقلاب , جواد بخشی الموتی ,

رهبر معظم انقلاب نیز در طول بیش از سه دهه رهبری خود در مواجهه با تحولات و چالش‌های متعدد از فتنه ۸۸ گرفته تا فشارهای حداکثری آمریکا و تهدیدات نظامی، همواره بر ادامه مسیر انقلاب تأکید کرده‌اند و هرگز ابراز پشیمانی از انتخاب‌های راهبردی انقلاب نکرده‌اند. در مورد اخیر نیز زمانی که آمریکا تمام توانش را برای به صفر رساندن غنی سازی به میدان آورده بود قاطعانه ایستاد و با گزافه گویی و زیاده خواهی آمریکا مقابله کرد. این موضع‌گیری نه تنها نشان‌دهنده استحکام اعتقادی رهبری است، بلکه بیانگر اطمینان عمیق به درستی مسیر و نتیجه‌بخش بودن حرکت انقلابی است. همان اطمینانی که در بیش از سه دهه انقلاب اسلامی را از گردنه های سهمگین عبور داده است.

*عبور موفق از بحران‌ها (دفاع مقدس، تحریم‌ها، فشارها و توطئه‌ها)

شاهد عینی این شکست‌ناپذیری را می‌توان در وقایع مهم تاریخ معاصر ایران مشاهده کرد. از مقاومت در برابر فشارهای بین‌المللی برای متوقف کردن برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز گرفته تا ایستادگی در برابر تحریم‌های ظالمانه و موفقیت در خنثی کردن توطئه‌های امنیتی، همگی نشان می‌دهند که انقلاب اسلامی نه تنها شکست نخورده، بلکه در هر مرحله قدرتمندتر شده است. امروز ایران در عرصه‌های مختلف علمی، فناوری، دفاعی و منطقه‌ای نقشی تعیین‌کننده ایفا می‌کند که نتیجه مستقیم همین راهبرد مقاومت و استقامت است.

این شکست‌ناپذیری همچنین در حوزه فرهنگی و اجتماعی نیز قابل مشاهده است، جایی که علی‌رغم تلاش‌های گسترده برای تغییر هویت و ارزش‌های جامعه ایرانی، نسل‌های جوان همچنان به انقلاب و ارزش‌های آن پایبند مانده‌اند و در لحظات حساس از انقلاب دفاع کرده‌اند. این پیوند ملت و انقلاب ضامن اصلی تداوم و شکست‌ناپذیری حرکت انقلابی بوده و هیچ قدرت خارجی یا داخلی نتوانسته آن را بشکند. در نهایت شکست‌ناپذیری انقلاب اسلامی نه یک ادعای تبلیغاتی، بلکه واقعیتی تاریخی است که در عمل اثبات شده و ریشه در ماهیت اعتقادی، پیوند با مردم، رهبری حکیمانه، و راهبرد صحیح مقاومت دارد. این تجربه امروز الگویی برای سایر ملت‌ها و حرکت‌های آزادی‌خواه جهان محسوب می‌شود و نشان می‌دهد که با تکیه بر اصول درست و پشتیبانی مردمی، می‌توان در برابر قدرتمندترین دشمنان نیز ایستادگی کرد و پیروز شد.

انتهای پیام/

منبع:تسنیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *