در هفته های اخیر ، تشدید روند دستگیری و تبعید مهاجران افغان از ایران بار دیگر موضوع سیاست مهاجرت را به افکار عمومی و تحلیل اقتصادی آورده است. تصمیم برای سازماندهی حضور اتباع غیرمجاز تصمیم گیری در چارچوب حاکمیت دولت ها برای محافظت از مرزها و ساختار جمعیتی کشورها است. اما سؤال اساسی در اینجا مطرح می شود: عواقب اجرای این سیاست در غیاب برنامه های مکمل اقتصادی چیست؟
در بسیاری از بخش های اقتصادی ایران ، از کارگاه های ساختمانی گرفته تا مزارع کشاورزی و خدمات شهرداری ، کار مهاجران – به ویژه افغان ها – نقش غیرقابل انکار دارند. برآوردهای میدانی نشان می دهد که در برخی از پروژه های ساختمانی در اطراف تهران ، سهم کارگران مهاجر به بیش از ۵ ٪ می رسد. در استانهایی مانند کرمان ، سمنان یا خوراسان رازوی ، کشاورزی بدون حضور این نیروها اساساً متوقف می شود.
خروج ناگهانی نیروی کار ، بدون طراحی یک برنامه جایگزین (از جمله آموزش کار داخلی ، مشوق های اشتغال یا تسهیل ورود کارگران خارجی) ، ممکن است پروژه های توسعه را به تأخیر بیندازد ، هزینه های تولید را افزایش داده و خدمات را برای افراد افزایش دهد. سازمان جمعیت یک ضرورت غیرقابل انکار است ، اما تحقق آن باید با درک واقعیت های بازار کار همراه باشد.
بخشی از کار مهاجران ، به ویژه در مشاغل خدمات شهری ، به صورت غیر رسمی و خارج از چارچوب بیمه و مالیاتی فعالیت می کند. محله ها ، نیروهای پشتیبانی خدمات یا جمع کننده زباله نمونه هایی از حضور گروه هستند.
در غیاب آنها ، شهرداری ها باید با استفاده از نیروهای رسمی یا پیمانکاران ثبت شده ، خدمات مشابهی را با هزینه بسیار بالاتر ارائه دهند. تجربه چند متری ، که از نیروهای رسمی برای برخی از خدمات شهرداری استفاده می کرد ، نشان داده است که هزینه اجرای همان مأموریت سه برابر افزایش یافته است. این زمانی است که بودجه های شهرداری ، به ویژه در شهرهای میانه ، اکنون با کسری روبرو هستند.
سیاست گذاران ایرانی می توانند از تجربه کشورهایی که سیستم مهاجرت فعال دارند ، بهره مند شوند. Türkiye ، پس از ورود موجی از مهاجران سوریه ، سیستمی را برای ثبت نام ، طبقه بندی شغلی و توزیع مجوز کار ایجاد کرد که این امر در اولویت با مشاغل بود که کمبود کار خانگی را داشت. همچنین ، بخشی از هزینه خدمات عمومی توسط موسسات بین المللی پرداخت شده است ، اما دولت ترکیه نیز مالیات فعالیت مهاجران را تقویت کرد.
در آلمان نیز مهاجرت کار غیر اروپایی ، به ویژه در بخش هایی مانند سالمندان ، نگهداری ، کشاورزی و خدمات فنی ، دارای مجوزهای خاص و دوره های آموزشی. نتیجه ایجاد تعادل نسبی بین نیاز بازار و کنترل مرز بوده است.
پیشنهاد عملیاتی
ایران می تواند با راه اندازی “سیستم ملی نیروی کار مهاجر” و تعریف مشاغل مجاز ، بر وضع موجود غلبه کند. در این سیستم ، فقط مشاغلی که نیروی کار داخلی کافی نیست یا داوطلب قادر به استخدام مهاجران خواهد بود. علاوه بر این ، آموزش فنی و حرفه ای برای متقاضیان کار ایران نیز باید تقویت شود تا در طی دو تا سه سال یک شعار واقعی انجام دهد.
همچنین ، با صدور کارت شغلی موقت ، مالیات اشتغال مهاجران و بیمه اساسی اجباری ، هر دو دستور مهاجرت تأسیس می شود و وجوه جدیدی برای دولت ایجاد می شود. چنین رویکردی نه تنها یک سیاست مهاجرت بلکه بخشی از یک مدیریت اقتصادی کارآمد خواهد بود.
سازماندهی وضعیت مهاجران غیرمجاز یک سیاست اساسی برای حفظ نظم داخلی ، تأمین اجتماعی و سلامت اقتصادی کشور است. اما تجربه نشان داده است که دیدگاه کاملاً امنیتی و اجرایی ، بدون پشتوانه اقتصادی و اجتماعی ، در دراز مدت پایدار نیست و حتی ممکن است عواقب ناخواسته ای داشته باشد. امروز ، فرصتی برای طراحی مجدد هوشمندانه سیاست مهاجرت قبل از ایران وجود دارد. فرصتی که اگر با عقلانیت ، تجربه و همگرایی دستگاه ها استفاده نشود ، ممکن است فردا با هزینه رکود در تولید ، تورم خدمات و نارضایتی اجتماعی به پایان برسد.