“ثبات اقتصادی” را از بلغارستان بیاموزید

«ثبات‌سازی اقتصادی» را از بلغارستان بیاموزیم

به گفته خبرنگار اقتصادی خبرگزاری TASNIM ؛ اگر بخواهیم یکی از کشورهای اروپای شرقی را مثال بزنیم ، انتقال از یک اقتصاد برنامه ریزی شده سوسیالیستی به اقتصاد بازار آزمایش های دشوار را پشت سر گذاشته است ، اما الگوهای لازم برای اصلاحات ساختاری را نیز ارائه می دهد ، بدون شک بلغارستان جزء نام های اول خواهد بود. کشوری که ممکن است در نگاه اول در غول های اروپایی چندان براق به نظر نرسد ، اما صحت مسیر اقتصادی آن پر از نکات آموزنده برای هر اقتصاد توسعه یا سیاست گذار اقتصادی است.

بیشتر بخوانید

به اقتصاد بلغارستان نگاه کنید

بلغارستان در جنوب شرقی اروپا ، مجاور رومانی ، صربستان ، مقدونیه شمالی ، یونان و ترکیه واقع شده است و یکی از کوچکترین اقتصادهای اتحادیه اروپا با مساحت نزدیک به ۱۱۱،۰۰۰ کیلومتر مربع و جمعیت حدود ۶.۵ میلیون نفر است. در دهه های گذشته ، این صحنه ای از تجربه گرانبها در اصلاحات پولی ، بازسازی نهادی و تعامل موفق با اقتصاد جهانی بوده است.

اقتصاد بلغارستان مبتنی بر ترکیبی از صنایع سبک ، کشاورزی ، خدمات و گردشگری است. این کشور توانسته است موقعیتی نسبتاً رقابتی به ویژه در مناطقی مانند فناوری اطلاعات ، داروسازی ، محصولات مکانیکی و صادرات مواد غذایی کسب کند. مجاورت اتحادیه اروپا ، سود بازار مشترک ، دسترسی به منابع بودجه اروپا و نیروی کار تحصیل کرده اما ارزان همه در این راستا نقش داشته است. صنعت گردشگری ، به ویژه در ساحل دریای سیاه و شهرهای تاریخی مانند پلوتون و والیکوتنوف نیز سهم فزاینده ای در تولید ناخالص داخلی این کشور دارد. با این حال ، اقتصاد بلغارستان نیز با چالش های اساسی روبرو است. میزان رشد منفی جمعیت ، مهاجرت نخبه به کشورهای غربی ، پیر شدن ساختار سنی جمعیت و ضعف برخی از سازمان های نظارتی از مهمترین چالش های کشور است. همچنین ، اگرچه فساد در مقایسه با سالهای گذشته کاهش یافته است ، اما هنوز هم یکی از مهمترین موانع سرمایه گذاری خارجی محسوب می شود.

بحران دهه ۱۹۹۰

آنچه در بلغارستان در اواخر قرن بیستم اتفاق افتاد ، یکی از نمونه های برجسته بازیابی اعتماد از دست رفته در ارز ملی در یک زمینه بحرانی عمیق بود. بلغارستان از مشکلاتی مانند فوق بشری ، بی ثباتی سیاسی ، فروپاشی تولید داخلی و فرار سرمایه در دهه ۱۹۹۰ گرفتار شده بود. نرخ تورم سالانه در کشور در دهه ۱۹۹۰ بیش از ۶۲ درصد بود و ۳۳۸ درصد (۱۹۹۱) و حتی ۱۰۵۸ درصد (۱۹۹۷) را تجربه کرد.

راه حل

در دهه ۱۹۹۰ ، این کشور درگیر ابررسانا مخرب ، تخلیه ذخایر ارزی ، ورشکستگی بانکها ، فروپاشی اعتماد عمومی و فساد ، بی ثباتی سیاسی و ضعف نهادی و رکود فضای سرمایه گذاری بود. این شرایط باعث شد تا هیئت حاکمه بلغارستان تعارف را رها کند و اقدامات جدی انجام دهد. انتخاب ترتیب هیئت ارز در سال ۱۹۹۷ و اجرای عملی آن از سال ۱۹۹۹ ، انتخاب ساختاری برای تغییر پایه و اساس روابط دولت با نقدینگی بود. در این سیستم ، سیاست گذار سیاست پولی با نظم و انضباط شدید روبرو شد و امکان ایجاد پول بدون پشتوانه ارز را از دست داد.

پس از این سیاست دقیق ، بانک مرکزی قدرت پاسخگویی به بحران های داخلی را از دست داد. در دوره رکود اقتصادی ، امکان تحریک اقتصاد از طریق سیاست پولی از بین رفت. و فشار جدی به دولت برای نظم و انضباط مداوم مالی که بسیار زیاد بود ، وارد شد. اما در عین حال ، تورم مجرد شد و ثبات قیمت به اقتصاد بازگشت. جذب سرمایه گذاری خارجی به دلیل پیش بینی نرخ ارز افزایش یافته است. همچنین باعث افزایش اعتماد عمومی به ارز ملی و کاهش دلار در اقتصاد شد. تنظیم سیاست های مالی و پولی ، به ویژه کنترل شدید کسری بودجه. در نهایت ، کاهش هزینه های تجارت خارجی ، به ویژه با اتحادیه اروپا ، یکی از پیامدهای مثبت این سیاست سخت بود: اقتصاد بلغارستان احیا شد.

دقیقاً چه تغییراتی بود؟

در سال ۱۹۹۹ ، بلغارستان رسماً ترتیب هیئت ارز را تأسیس کرد. براساس این مدل ، بانک مرکزی بلغارستان موظف بود هر واحد از ارز ملی را صادر کند (LEV “صرفاً بر خلاف معادل ارز خود. نرخ برابری یورو (در ابتدا با نام تجاری آلمانی) ثابت شد و بانک مرکزی عملاً اقتدار سیاست های پولی مستقل را از دست داد.

درس برای ایران

از یک طرف ، امروز ، اقتصاد ایران در یک مکان مشابه ایستاده است ، با مشکلات مربوط به آنچه که بلغارستان تجربه کرده است: تورم مزمن ، فرسایش اعتماد به نفس عمومی به ارز ملی و چشم انداز نامشخص برای سرمایه گذاری طولانی مدت. در اینجا است که تجربه بلغارستان ، اگرچه ظاهراً متعلق به اروپای شرقی در ابتدای هزاره سوم است ، اما در واقع نکات استراتژیک برای ما است.

اما از طرف دیگر ، ساختار ایران اساساً با ساختار اقتصاد بلغارستان تفاوت دارد: اتکا به نفت ، تحریم ها ، عدم دسترسی پایدار به ارز خارجی ، استقلال سیاسی محدود و اختیارات بانک مرکزی و اختلالات گسترده در سیستم مالی ، بودجه و بانکی که از اصلاحات جلوگیری می کند.

باید تصدیق کرد که هیچ نسخه ای از اقتصاد را نمی توان به طور مستقیم کپی کرد. ساختار نهادی ، موقعیت سیاست گذار پولی ، میزان نظم و انضباط مالی دولت و میزان دسترسی به ارز خارجی ، همه در اجرای سیستم هایی مانند ارز نقش اساسی دارند. اما در قلب تجربه بلغارستان ، مفاهیمی وجود دارد که فراتر از مرحله کپی کردن و به طراحی سیاست گذاری سازگار با شرایط بومی است.

برای ایران امروز ، درس نظم مالی ، سقف بر سلطه مالی دولت ، استقلال سیاست گذار پولی و تعهد به حفظ ارزش واقعی ارز ملی از همیشه مهمتر است. سرمایه گذاری در تولید ، بدون محدود کردن تورم ، بدون بازسازی پول و بدون ثبات کلان ، همچنان شعارهایی باقی مانده است.

می توان گفت که اگرچه نسخه اجرایی بلغارستان را نمی توان برای ایران کپی کرد ، اما منطق آن – “کنترل دولت در ایجاد پول” و “ایجاد یک پایه اعتماد به نفس عمومی برای ارز ملی” – و ، به طور دقیق تر ، شجاعت برای قطع کردن ضرر دولت از ایجاد پول غیر ضروری و انتقال سیاست های سیاست گذاری به دولت.

پایان

نقطه عطف تجربه اقتصادی بلغارستان ، اصلاحات اساسی در سیاست بود که در سال ۱۹۹۹ با ایجاد ترتیب هیئت ارز انجام شد. در این سیستم ، بانک مرکزی موظف بود ارز ملی را فقط برای ارز خارجی چاپ کند. چنین نظمی وجود داشت ، و زیرساخت های لازم برای بازگشت اعتماد به نفس عمومی به ارز ملی و جذب سرمایه خارجی. البته این جمله به معنای این نیست که استقلال بانک مرکزی در ایران نیز چنین عواقب مثبتی خواهد داشت. این طرح برای هر ساختاری نیاز خواهد داشت.

بلغارستان در عمل نشان داد که حتی در کشوری با اقتصاد کوچک ، اگر سیاست گذار شجاعت استفاده از رشته پولی ، شفافیت مالی و اصلاحات نهادی را داشته باشد ، مسیر توسعه غیرممکن نیست. تجربه آن ، به ویژه در هنگام انتقال از بحران ، الگوی آموزنده ای برای کشورهایی مانند ایران است که به دنبال بازآفرینی ثبات اقتصادی هستند.

پایان پیام/

منبع:تسنیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *