امیررضا اعتمادی، کارشناس اقتصادی؛ بازار: هر بار که امارات متحده عربی زبان به ادعای جزایر سهگانه ایرانی باز میکند، ناخودآگاه افکار عمومی ایران به حق تاریخی خود میاندیشد؛ به خلیج فارسی که شناسنامه ژئوپولیتیکی ایران است و به تنگه هرمزی که شاهراه انرژی جهان محسوب میشود. اما در کنار این ادعاهای نخنما شده، یک حقیقت تلخ و کمتر گفتهشده وجود دارد: ایران امروز درباره دو جزیرهای سکوت کرده که نهتنها ایرانی بودهاند، بلکه اکنون ستون فقرات بخشی از قدرت انرژی و ثروت امارات را تشکیل میدهند؛ جزایر آریانا (صیر بو نعیر) و زرکوه.
این یادداشت تلاش دارد بدون شعارزدگی، با زبان اقتصاد سیاسی و ژئوپولیتیک انرژی، نشان دهد چرا این دو جزیره فقط «قطعهای از خاک» نیستند، بلکه «داراییهای راهبردیِ ازدسترفته» ایراناند.
بخش اول | جزایری با نام ایرانی و سند ایرانی
جزیره آریانا – که امروز در اسناد اماراتی «صیر بو نعیر» خوانده میشود – از نظر نام، جغرافیا و تاریخ بخشی از قلمرو ایران بوده است. تغییر نام این جزیره و همچنین جزیره زرکوه به «زرکو» پس از استقرار امارات، اقدامی کلاسیک برای پاکسازی هویتی و تثبیت اشغال سرزمینی است.
بر اساس نقشههای رسمی قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم – از جمله نقشههایی که حتی توسط دولت بریتانیا ترسیم شدهاند – این دو جزیره در محدوده آبهای ایران قرار داشتهاند. اشغال آنها همزمان با ضعف حاکمیت مرکزی ایران و حضور نظامی انگلیس در خلیج فارس رخ داد؛ بدون هیچ قرارداد حقوقی، بدون هیچ سند انتقال مالکیت.
این یعنی از منظر حقوق بینالملل، آنچه امروز وجود دارد «تصرف امرِ واقع» است، نه حاکمیت مشروع.
بخش دوم | ژئوپولیتیک انرژی؛ چرا آریانا و زرکوه مهماند؟
در اقتصاد سیاسی انرژی، جغرافیا ثروت است. زرکوه دقیقاً در نقطهای قرار گرفته که به قلب میادین نفتی ابوظبی، قطر و ایران اشراف دارد. امروز حدود ۵۵۰ هزار بشکه نفت در روز از میادین اطراف زرکوه استخراج میشود؛ عددی که بهتنهایی میتواند با تولید روزانه برخی کشورهای نفتی برابری کند.
این نفت توسط شرکتهای وابسته به شرکت ملی نفت ابوظبی (ADNOC) استخراج میشود و زرکوه عملاً به یک «پایگاه نفتی-امنیتی» بدل شده است؛ جزیرهای که ورود افراد عادی به آن ممنوع است و زیرساختهای فرودگاهی و لجستیکی اختصاصی دارد.
اگر این جزیره در اختیار ایران بود:
ایران به یکی از گرههای اصلی تولید انرژی در جنوب خلیج فارس تبدیل میشد
سهم ایران در بازار جهانی نفت افزایش مییافت
قدرت چانهزنی ایران در اوپک تقویت میشد
و مهمتر از همه، اشراف اطلاعاتی و امنیتی ایران بر تردد انرژی در خلیج فارس چند برابر میشد.
بخش سوم | آریانا؛ جزیرهای کوچک با ارزش بزرگ
برخلاف زرکوه، آریانا بیشتر یک دارایی ترکیبی است؛ تلفیقی از ژئوپولیتیک، محیطزیست و اقتصاد گردشگری. ثبت این جزیره در فهرست میراث طبیعی یونسکو و مناطق حفاظتشده رامسر نشان میدهد که آریانا صرفاً یک خشکی متروک نیست.
این جزیره بین میادین نفتی سیری ایران، فاتح دبی و حوزههای انرژی ابوظبی قرار دارد؛ یعنی نقطهای طلایی برای پایش انرژی، کشتیرانی و حتی توسعه گردشگری دریایی. برنامههای امارات برای ساخت اقامتگاههای لوکس و بهرهبرداری توریستی از این جزیره، نشانهای روشن از درک اقتصادی آنها از ارزش آریاناست.
واقعیت این است که ایران نهتنها یک جزیره، بلکه یک سبد فرصت اقتصادی را از دست داده است.
بخش چهارم | هزینه سکوت ایران؛ میلیاردها دلار در سال
برآورد محافظهکارانه نشان میدهد که تنها درآمد نفتی زرکوه، سالانه دهها میلیارد دلار برای امارات ایجاد میکند. این رقم بدون احتساب ارزش ژئوپولیتیکی، امنیتی و فرصتهای جانبی است.
سؤال اساسی اینجاست:
چرا امارات باید از منابع جزایری بهرهمند شود که نام، تاریخ و جغرافیایشان ایرانی است، اما ایران حتی مطالبه رسمی و پررنگی درباره آنها ندارد؟
این سکوت، نه بیهزینه بوده و نه بیپیامد؛ بلکه پیامی آشکار به بازیگران منطقهای ارسال کرده است: «ایران در برخی پروندههای حیاتی، مطالبهگر نیست.»
جمعبندی | مطالبهای اقتصادی، نه صرفاً احساسی
مسئله آریانا و زرکوه، یک دعوای ناسیونالیستی یا احساسی نیست؛ این یک پرونده اقتصادیِ باز است. همانطور که ایران با قاطعیت از حق خود بر جزایر سهگانه دفاع میکند، باید با همان منطق حقوقی و همان زبان قدرت، پرونده دو جزیره آریانا و زرکوه را نیز فعال کند.
اگر امارات ادعای مالکیت بر تنبها و ابوموسی را مطرح میکند، پاسخ ایران میتواند یادآوری این حقیقت باشد:
جزایری که امروز ستون ثروت و امنیت انرژی اماراتاند، دیروز و بر اساس اسناد معتبر، بخشی از خاک ایران بودهاند.
در اقتصاد سیاسی، سرزمینی که مطالبه نشود، از دست میرود؛ و ثروتی که مطالبه نشود، به حساب دیگران واریز میشود.
منبع:تحلیل بازار





