درس های جهانی برای یارانه ایران; چگونه جهان «آسیب پذیری» را با حساب بانکی جایگزین کرد؟

درس های جهانی برای یارانه ایران; چگونه جهان «آسیب پذیری» را با حساب بانکی جایگزین کرد؟

اکوایران: دنیا مدت‌هاست که از بررسی حساب‌های بانکی برای حذف یارانه‌ها عبور کرده است. اکنون الگوریتم های هوشمندی وجود دارد که «بدهی» را از «درآمد» کم می کند و «درد» را در کنار «ثروت» می سنجد. بررسی تجربیات ۵ کشور منتخب نشان می دهد که چگونه جایگزینی «آزمون گسترده» به جای «سنجش آسیب پذیری» توانسته بدون ایجاد تنش اجتماعی به عدالت دست یابد.

مصوبه اخیر هیأت وزیران در خصوص تغییر ضوابط عشریه و حذف یارانه بگیران نقدی بر اساس «گردش مالی» و «دارایی اسمی» بار دیگر پرسش هایی را درباره معیارهای کارآمد برای توزیع منابع عمومی ایجاد کرده است. وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در رویکرد جدید خود بر شناسایی ثروتمندان از طریق معیارهایی مانند نظارت بر تراکنش های بانکی و مالکیت خودرو و اموال متمرکز شده است. اما به طور کلی آیا این روش ها به اندازه کافی برای تشخیص فقرا از غنی موثر هستند؟

کشورهای در حال توسعه مدت‌هاست که از روش‌های ابتدایی و پلیسی «آزمایش ابزار» که صرفاً به دنبال سنجش اقتصاد از طریق معیارهایی مانند حساب‌های بانکی است، رفته‌اند. کشورهای پیشرو به جای تمرکز بر “دارایی های اسمی” به سمت سنجش “آسیب پذیری واقعی” و “فرمول های ترکیبی” رفته اند. در ادامه تجربه ۵ کشور منتخب که می توانند الگویی برای اصلاح نظام یارانه ای ایران باشند مورد بررسی قرار می گیرد.

۱. جردن: صندوق تکافل (تکافل); وقتی «بدهی» از «درآمد» کسر شود.

اردن شاید شبیه ترین نمونه به وضعیت کنونی ایران باشد. کشوری که تحت فشار اصلاحات اقتصادی و آزادسازی قیمت انرژی، مجبور شد سیستم توزیع جهانی یارانه نان و سوخت را حذف کند و یارانه نقدی هدفمند – یا برنامه تکافل را جایگزین آن کند. اما شاهکار جردن در فرمول شناسایی این الگو نهفته است.

در حالی که در ایران، استقراض و گردش پول ناشی از آن می تواند منجر به حذف یارانه ها شود، سیستم «صندوق کمک های ملی» (NAF) اردن رویکردی کاملاً مخالف دارد. در فرمول رتبه بندی رفاه اردن، «بازپرداخت وام و بدهی» به عنوان هزینه قابل قبول از درآمد خانوار کسر می شود. منطق مدل اردن این است که قسط وام از حساب خارج می شود و بخشی از درآمد قابل تصرف نیست. در نتیجه نباید مبنای حذف خانوار از پرداخت یارانه باشد.

علاوه بر این، جردن به جای تکیه بر یک یا دو شاخص – مانند درآمد و مالکیت خودرو – از الگوریتمی با ۵۷ شاخص مختلف استفاده می کند. این شاخص ها شامل نوع سوخت مصرفی برای گرمایش، فاصله محل سکونت از مدارس دولتی و حتی جنسیت سرپرست خانوار است. مدل اردن به جای نگاه کردن به صفر و یک حذف/بقا، ​​خانوارها را بر اساس شکاف فقر رتبه بندی می کند. یعنی فاصله هر خانوار تا خط فقر را محاسبه می کند تا به همان میزان از دولت کمک بگیرد. این مدل باعث می شود که خطای درج در اردون به زیر ۱۰ درصد برسد. رقمی که در مقایسه با برنامه های مشابه در منطقه بسیار ناچیز بوده و نشان از موفقیت این مدل دارد.

۲. شیلی: ثبت اجتماعی خانوارها (RSH); مفهوم “درآمد تعدیل شده”.»

شیلی به‌عنوان یکی از لیبرال‌ترین اقتصادهای آمریکای لاتین، مدلی را ارائه کرده است که پاسخ مستقیمی به انتقادات اصلی درباره عشریه در ایران است: «چرا درآمد یکسان برای دو خانواده با شرایط متفاوت یکسان تلقی می‌شود؟»

سیستم «Registro Social de Hogares» (Registro Social de Hogares) در شیلی مفهومی به نام «درآمد مؤثر یا اصلاح شده» را جایگزین درآمد اسمی کرده است. فرض کنید دو خانواده هر کدام ۵۰ میلیون تومان درآمد دارند. خانواده اول زوجی جوان و سالم و خانواده دوم دارای یک فرزند معلول و دو فرزند دانش آموز هستند. در الگوی ایرانی هر دو در یک اعشار قرار می گیرند. اما در مدل شیلی، درآمد خانواده دوم با «شاخص نیاز» تقسیم می شود. وجود معلول، سالمند نیازمند مراقبت یا دانش آموز باعث افزایش ضریب هزینه و کاهش «سطح رفاه» خانواده می شود.

در این مدل، شهروند به جای اینکه دولت را در جایگاه بازرس قرار دهد، به عنوان یک مشارکت کننده عمل می کند. این سیستم به جای اینکه دولت را در جایگاه «بازرس» قرار دهد، شهروند را در جایگاه مشارکت کننده قرار می دهد. پایگاه ثبت نام اجتماعی ترکیبی از داده های اداری – مانند سوابق مالیاتی – و خود اظهاری شهروندان است. اگر اطلاعات دولتی نشان دهد که فرد ثروتمند است اما واقعیت زندگی او چیز دیگری است (مثلاً ورشکستگی که هنوز در نظام مالیاتی ثبت نشده است)، شهروند حق دارد اطلاعات خود را ویرایش کند و پس از بررسی میدانی، عشر او تغییر می کند. از طریق این انعطاف، مدل شیلی توانسته است اعتماد اجتماعی را احیا کند. حلقه مفقوده نظام پرداخت یارانه در مدل ایرانی است.

۳. کلمبیا: سیستم سیسبن (سیسبن IV); عبور از اعشار خطی

یکی از مشکلات ساختاری در ایران، وسواس در مفهوم «دهه» است. اینکه فردی در دهک هفتم یا هشتم باشد، می تواند سرنوشت شمول یارانه او را تغییر دهد، در حالی که تفاوت درآمد آنها ممکن است ناچیز باشد. کلمبیا این دیدگاه خطی را دور انداخته و با سیستم Sysbem جامعه را به «چهار گروه کیفی» تقسیم کرده است.

در مدل کلمبیایی، خانوارها به گروه های A (فقر مطلق)، B (فقر نسبی)، C (آسیب پذیر) و D (غیر فقیر) تقسیم می شوند. نکته مهم در این مدل به رفتار سیستم حمایتی با گروه آسیب پذیر مربوط می شود. این گروه شامل کسانی می شود که شاید امروز فقیر نباشند و درآمد متوسطی داشته باشند اما به دلیل نداشتن پس انداز یا شغل ثابت به سرعت با یک شوک تورمی به زیر خط فقر می رسند.

برخلاف ایران که سیاست «حذف» دارد، کلمبیا برای گروه C سیاست پیشگیرانه دارد. این افراد ممکن است یارانه نقدی مستقیم دریافت نکنند، اما تخفیف بیمه، وام مسکن و حمایت آموزشی دریافت می کنند تا از سقوط در گروه فقیر جلوگیری کنند. معیار کلمبیا نیز ترکیبی از ظرفیت درآمد و کیفیت زندگی است. در این مدل به جای اینکه فقط بپرسند چقدر پول در حساب دارند، محیط زندگی را نیز اندازه گیری کرده و کیفیت زندگی خانوار را بر اساس شاخص هایی مانند دسترسی به آب سالم، اینترنت، تعداد اتاق ها و تراکم افراد در آن محاسبه می کنند. این رویکرد باعث می شود روستایی با درآمد متوسط ​​اما محروم از امکانات در سطح شهرنشینی با درآمد یکسان قرار نگیرد.

۴. ترکیه: سیستم یکپارچه کمک های اجتماعی (ISAS); فرمول بندی، به جای خط کشیدن

ترکیه به دلیل همسایگی و برخی شباهت های ساختاری اقتصاد، مدل مناسبی برای مقایسه با ایران است. وزارت خانواده و خدمات اجتماعی ترکیه سیستمی به نام سیستم اطلاعاتی یکپارچه کمک های اجتماعی راه اندازی کرده است که تمامی ۲۸ پایگاه داده دولتی را به هم متصل می کند. اما تفاوت اصلی با ایران در نحوه تفسیر داده ها است.

در ایران داشتن خودروی بیش از ۳ میلیارد تومان یا مسافرت به خارج از کشور قانون وتو دارد و بلافاصله فرد را برکنار می کند. اما در ترکیه هیچ عاملی باعث حذف نمی شود. سیستم ترکیه مبتنی بر «امتیاز وزنی» است. داشتن خودرو باعث افزایش نمره رفاه می شود، اما در عین حال تعداد فرزندان، وضعیت اشتغال (رسمی یا غیررسمی)، قبوض مصرف انرژی و وضعیت مسکن امتیاز را تعدیل می کند.

به عنوان مثال، اگر شخصی یک خودروی مدل بالا داشته باشد اما در منطقه ای با شاخص توسعه پایین زندگی کند و قبض برق او کم باشد، الگوریتم تشخیص می دهد که این خودرو ممکن است تنها سرمایه گذاری او باشد و لزوماً نشانه ای از درآمد فعلی بالا نیست. این سیستم “خاکستری” به جای سیستم “سیاه و سفید” ایران، خطای حذف کاذب را تا حد زیادی کاهش می دهد و از شوک های اجتماعی ناشی از قطع یارانه ها جلوگیری می کند.

۵. پرو: سیستم هدف گیری خانوار (SISFOH); اولویت جغرافیا بر فرد

پرو با چالش بزرگی به نام «اقتصاد غیررسمی» مواجه است، جایی که بسیاری از فقرا هیچ درآمد ثبت شده ای ندارند و بسیاری از ثروتمندان از پرداخت مالیات فرار می کنند. راه حل Pro برای این مشکل استفاده از “هدف گذاری جغرافیایی” به عنوان اولین فیلتر است.

سامانه هدفمندی خانوارها ابتدا نقشه فقر کشور را بر اساس سرشماری و داده های ماهواره ای ترسیم می کند. اگر خانواده ای در یک محله اشرافی در لیما – پایتخت این کشور – زندگی می کند، پیش فرض سیستم “عدم شایستگی” است. مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. اما اگر خانوار در مناطق حاشیه ای یا روستایی باشد، پیش فرض «استحقاق» است.

این رویکرد برای ایران که فاصله هزینه ای عمیقی بین تهران و شهرها دارد بسیار آموزنده است. در حال حاضر درآمد ۲۰ میلیون تومانی در روستایی دورافتاده رفاه خوبی ایجاد می کند، اما همین درآمد در تهران – با توجه به تورم ۳۳ درصدی مسکن – حتی کفاف اجاره را هم نمی دهد. سیستم پرو قدرت خرید واقعی پول را با اعمال یک “ضریب منطقه ای” اندازه گیری می کند. علاوه بر این، پرو از “تست ابزار پروکسی” استفاده می کند. یعنی اگر به حساب بانکی دسترسی نداشته باشد، بر اساس کیفیت مصالح خانه و دارایی های مشهود، مانند متریال کف خانه، میزان رفاه را برآورد می کند.

عبور از جهان از طریق خطوط انعطاف ناپذیر

بررسی تجربه این ۵ کشور نشان می دهد که معیار قرار دادن صرف یک تراکنش بانکی یا دارایی اسمی در اقتصاد درگیر با تورم، رویکردی منسوخ و ناعادلانه است. تورم ۶۶ درصدی مواد غذایی در ایران مرزهای سنتی فقر و ثروت را جابجا کرده است. بسیاری از خانوارهای با درآمد ریالی بالا در واقع قدرت خریدی معادل دهک های پایین دارند.

برای گذر از این وضعیت، ایران باید به سمت مدل‌های ترکیبی حرکت کند: مدلی شبیه اردن که بدهی را از درآمد کسر می‌کند، مشابه شیلی که شامل هزینه‌های خانوار – از کارافتادگی یا تحصیل – در درآمد می‌شود، و مشابه کلمبیا که به جای حذف و اضافه کردن صفر و یک، سطوح مختلف حمایتی را برای گروه آسیب‌پذیر تعریف می‌کند که هنوز فقیر نشده‌اند، اما در فقر به سر می‌برند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *