اصلاحات اقتصادی اکوادور؛ مدل موفق دلاری شدن اقتصاد

روند+تورم+اکوادور+پس از+ برهم زدن+اقتصاد

جایگزینی دلار در اکوادور به انتخاب آزادانه و در شرایط ثبات انجام نشد، بلکه به عنوان آخرین سنگر دفاعی در برابر فروپاشی کامل نظام اقتصادی و اجتماعی انجام شد که تجربه تاریخی جالبی برای بررسی هزینه ها و منافع ناشی از از دست دادن نرخ ارز مستقل و ابزار سیاست پولی است.

ال نینو و تورم افسارگسیخته

در سال ۱۹۹۹، اقتصاد اکوادور با کاهش شدید تولید ناخالص داخلی و تورم افسارگسیخته مواجه شد. ریشه این بحران در ترکیبی از شوک های خارجی نهفته است. از جمله پدیده ال نینو که زیرساخت های کشاورزی را ویران کرد، کاهش قیمت نفت به زیر ۱۰ دلار در هر بشکه که درآمدهای ارزی دولت را خشک کرد، و بحران مالی آسیا و روسیه که منجر به توقف ناگهانی جریان سرمایه به بازارهای نوظهور شد.

اما عامل اصلی ورشکستگی سیستم بانکی داخلی بود که به دلیل مقررات زدایی افسارگسیخته در اواسط دهه ۹۰ و وام دهی رابطه ای (بخوانید اعطای وام به خودی ها) به شدت آسیب پذیر شده بود و دولت جمیل موعود (رئیس جمهور از ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۰) را مجبور کرد که برای جلوگیری از کاهش اعتماد عمومی به ارز ملی، مسدود کردن سپرده ها را اعلام کند. این امر منجر به فرار عظیم سرمایه و کاهش ارزش سوکر از حدود ۶۰۰۰ سوکر در برابر دلار در ابتدای سال ۱۹۹۸ به بیش از ۲۵۰۰۰ سوکر در ژانویه ۲۰۰۰ شد، در حالی که تورم سالانه در پایان سال ۱۹۹۹ به ۶۰.۷ درصد رسید و پیش بینی ها حاکی از تورم فوق العاده در ماه های آینده بود.

دلاری شدن اقتصاد

تصمیم دلاری کردن اقتصاد در ژانویه ۲۰۰۰ توسط رئیس جمهور وقت، جمیل موعود، اعلام شد. اگرچه این تصمیم نتوانست زندگی سیاسی او را نجات دهد و او تنها چند روز بعد قدرت را ترک کرد، معاون او گوستاوو نوبوآ که جایگزین او شد، آن را با جدیت دنبال و اجرا کرد.

روند تبدیل با نرخ ۲۵۰۰۰ سوکر به ازای هر دلار تثبیت شد، نرخی که عملاً به معنای کاهش شدید ارزش دارایی‌های نقدی مردم و کاهش شدید ثروت خانوار بود، اما به هدف اصلی متوقف کردن انتظارات تورمی دست یافت.

تحلیل داده های اقتصادی سال های اولیه پس از دلاری شدن اقتصاد (۲۰۰۰ تا ۲۰۰۳) پدیده جالبی را نشان می دهد. بر خلاف انتظارات اولیه برای توقف فوری تورم، اکوادور شاهد افزایش تورم باقیمانده بود و نرخ تورم در سال ۲۰۰۰ به ۹۶ درصد رسید که یک رکورد تاریخی است.

این رشد تورم ناشی از تعدیل مجدد قیمت‌های نسبی بود، زیرا قبل از دلاری شدن، قیمت بسیاری از کالاها و خدمات بر حسب دلار به شدت کاهش یافته بود و با تثبیت نرخ ارز، روند همگرایی قیمت‌ها به سطوح بین‌المللی صورت گرفت، اما به تدریج و با لنگر انداختن انتظارات، نرخ تورم به ۲۲.۴، ۲۰۱، ۲۰ و ۲۰ درصد به ۲۰ درصد کاهش یافت و در نهایت به ۲۰.۴ درصد کاهش یافت. ۲.۷ درصد در سال ۲۰۰۴ و عملاً همگرایی با نرخ تورم ایالات متحده حاصل شد. این دستاوردی بود که مهمترین و انکارناپذیرترین موفقیت این نظام پولی به حساب می آید و قدرت خرید دستمزدها را در بلندمدت تثبیت کرد.

جهش قیمت نفت و چرخش به چپ

منتقدان دلاری شدن اقتصاد معتقدند موفقیت ظاهری اقتصاد اکوادور در دهه اول قرن بیست و یکم تنها نتیجه این سیاست نبود، بلکه همزمانی این تغییر ساختاری با افزایش قیمت نفت، ضعف های ساختاری این مدل را پنهان کرد. از سال ۲۰۰۷، با روی کار آمدن رافائل کوریا، اقتصاددان چپ‌گرا که از منتقدان سرسخت دلاری‌سازی بود، اما توانایی سیاسی لغو آن را نداشت، اکوادور وارد مرحله جدیدی از مدیریت اقتصادی شد که رسانه‌ها آن را «پوپولیسم تکنوکراتیک در چارچوب دلاری‌سازی» نامیدند.

کره با بهره گیری از قیمت نفت که گاه از ۱۰۰ دلار در هر بشکه فراتر می رود، مخارج دولت را به شدت افزایش داده است، با نسبت مخارج دولت به تولید ناخالص داخلی از حدود ۲۱ درصد در سال ۲۰۰۶ به بیش از ۴۴ درصد در سال ۲۰۱۴. در اقتصاد دلاری شده که دولت نمی تواند برای تامین کسری بودجه پول چاپ کند، این انضباط مالی با توجه به شرایط ضروری کره ای است. با تکیه بر درآمدهای نفتی فراوان و سپس استقراض خارجی (به ویژه از چین در سال ۲۰۰۸).

جریان دلارهای نفتی به اقتصاد اکوادور در سال ۲۰۱۴ متوقف شد. زمانی که قیمت نفت کاهش یافت و دلار آمریکا در بازارهای جهانی تقویت شد. این موضوع منجر به گرانی کالاهای اکوادوری در بازارهای جهانی و ارزان شدن واردات شد، پدیده ای که تراز پرداخت ها را به شدت تحت فشار قرار داد و دولت را مجبور کرد در تجارت خارجی به سیاست های انقباضی شدیدی مانند اعمال تعرفه های سنگین که مغایر با اصول تجارت آزاد بود، متوسل شود.

ظهور رکود

داده‌های مربوط به اقتصاد اکوادور بین سال‌های ۲۰۱۵ و ۲۰۱۹ نشان‌دهنده یک رکود فلج‌کننده است که هزینه حفظ یک سیستم دلاری شده بدون انضباط مالی قبلی بود. رشد اقتصادی به شدت کاهش یافت (متوسط ​​رشد در برخی سال ها نزدیک به صفر یا منفی بود) و دولت شروع به استفاده از ترازنامه بانک مرکزی برای تأمین نقدینگی مورد نیاز کرد، اقدامی که اگرچه چاپ فیزیکی پول نبود، اما ایجاد نقدینگی کتاب تلقی شد و ذخایر بین المللی اکوادور را که زیربنای سیستم دلاری شدن است، به خطر انداخت.

در این دوره، نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی از حدود ۲۰ درصد در سال ۲۰۱۱ به بیش از ۶۰ درصد در سال ۲۰۱۹ رسید. این وضعیت ناپایدار، دولت لنین مورنو را مجبور کرد در سال ۲۰۱۹ به صندوق بین المللی پول پناه برده و برنامه اصلاحات ساختاری، از جمله کاهش یارانه سوخت و اصلاحات مالیاتی گسترده را اتخاذ کند.

شوک همه گیر کووید-۱۹ در سال ۲۰۲۰ منجر به انقباض ۷.۸ درصدی اقتصاد اکوادور شد. برای مقابله با رکود خود، فدرال رزرو آمریکا سیاست انبساطی را اتخاذ کرد که به نفع اکوادور بود، اما با شروع سیاست های انقباضی و افزایش نرخ بهره در ایالات متحده از سال ۲۰۲۲ برای مهار تورم، اکوادور نیز ناخواسته وارد فاز انقباض پولی شد، در حالی که چرخه اقتصادی آن لزوماً با ایالات متحده هماهنگ نبود.

افزایش هزینه استقراض مانعی جدی برای اقتصادی تلقی می شود که برای رشد نیاز به سرمایه گذاری دارد. با این حال، با وجود تمام این چالش ها و هزینه ها، حمایت عمومی از دلاری شدن اقتصاد در اکوادور بسیار بالاست (اغلب بالای ۸۰ یا ۹۰ درصد در نظرسنجی ها). دلیل این امر ریشه در بی اعتمادی عمیق تاریخی به سیاستمداران داخلی دارد. اکوادوری ها ترجیح می دهند نوسانات رشد اقتصادی و بیکاری را تحمل کنند تا اینکه قدرت خرید خود را به دست بانک مرکزی ملی که سابقه مصادره ثروت از طریق تورم را دارد، برگردانند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *