سیستم اقتصادی، لنگر بانک های نتراز

سیستم اقتصادی، لنگر بانک های نتراز

اکوایران: طبق آخرین اخبار منتشر شده از سوی بانک مرکزی، روند قیمت گذاری دارایی های بانک آینده آغاز شده است. اما سوال اصلی اینجاست که آیا این مرحله پایان ماجرای یک بانک سمی است یا اینکه مشکلات انباشته در سیستم بانکی همچنان پابرجاست و از یک بانک به اصطلاح خصوصی به یک بانک دولتی منتقل می شود؟

اگر نگاهی اجمالی به وضعیت حاکم بر نظام بانکی کشور در چند ماه گذشته داشته باشیم، پس از گذشت چند سال از قرار گرفتن در کانون هشدارهای نظارتی، تصمیم نهایی برای تعیین تکلیف این بانک در آبان ماه ۱۴۰۴ اتخاذ شد و بر اساس مصوبه هیات عالی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، بانک آینده وارد فرآیند ادغام شد. فرآیندی که با هدف انحلال کنترل شده و انتقال مدیریت شده دارایی ها و بدهی ها طراحی و در نهایت به بانک ملی ایران واگذار شد.

از سوم آبان ۱۴۰۴ ارکان مدیریت و کنترل بانک آینده به بانک ملی واگذار شد و مسئولیت تداوم خدمات بانکی و حفظ حقوق سپرده گذاران بر عهده این بانک قرار گرفت. در عین حال تعیین دارایی های آتی بانک ها به ویژه دارایی های غیرنقدی با نظارت بانک مرکزی و صندوق ضمانت سپرده ها در چارچوب فرآیند انتقال بانکی پیگیری شد.

صورت حساب بانکی، فرار بیهوده یا حل مشکل؟

در ادبیات نوین بانکی «حواله بانکی» به عنوان یکی از ابزارهای مدیریت بحران شناخته می شود. این مکانیسم زمانی استفاده می شود که بانکی هنوز به طور کامل از کار افتاده است، اما ادامه فعالیت آن به شکل فعلی می تواند برای سپرده گذاران و ثبات سیستم بانکی مخاطره آمیز باشد. در چنین شرایطی، ورشکستگی به معنای ادامه فعالیت عادی بانک نیست و لزوماً معادل ورشکستگی کامل نیست. بلکه یک راه حل میانی برای کنترل پیامدهای بحران بانکی است. این رویکرد در چارچوب موسسات مختلفی که در این موضوع تخصص زیادی دارند مانند بانک تسویه بین المللی نیز مورد توجه قرار گرفته است.

یافته های علمی چه می گویند؟

در این چارچوب، ادبیات پژوهشی مانند «نااطمینانی تورم، بی‌ثباتی اقتصاد کلان و کارایی مؤسسات مالی» نشان می‌دهد که کارایی ابزارهای سیاست‌گذاری به شدت به محیط اقتصاد کلان وابسته است. تا زمانی که تورم مزمن، عدم اطمینان قیمت ها و بی ثباتی سیاسی بر اقتصاد کلان سایه افکنده است، سیاست گذاری برای مدیریت موسسات مالی با چالش های متعددی مواجه است. از این رو، فشار بر ترازنامه بانک‌ها فقط یک موضوع درون بانکی نیست، بلکه بازتابی از اختلال گسترده‌تر در فضای عملیاتی آنهاست. مطالعات تجربی نشان می دهد که نوسانات تورمی و عدم اطمینان کلان اقتصادی، کارایی موسسات مالی را تضعیف کرده و زمینه را برای تجمع عدم تعادل فراهم می کند. وضعیتی که حتی با مداخلات نظارتی نیز به راحتی قابل حل نیست.

در چنین شرایطی بانک ها به ناچار بخشی از ریسک های کلان اقتصادی را در ترازنامه خود جذب می کنند. تورم بالا، ارزش واقعی دارایی ها و بدهی ها را نامتعادل می کند، افق تصمیم گیری را کوتاه می کند و بانک ها را به سمت رفتارهای دارایی محور و غیرمولد سوق می دهد. در عین حال، بی ثباتی سیاسی و سیاسی این چرخه را تشدید می کند. زیرا بلاتکلیفی امکان اصلاح تدریجی و پیشگیرانه را از نهاد سیاست گذار و ناظر پولی می گیرد و هزینه تعویق اصلاحات را افزایش می دهد.

از این منظر، صورتحساب بانکی نه «فرار بیهوده» است و نه «راه حل نهایی مشکل». این ابزار می تواند زمان بخرد و هزینه فروپاشی را کاهش دهد، اما در غیاب ثبات اقتصاد کلان، تنها با اثرات مقابله می کند و علل آن باقی می ماند. دلیلی که بالاخره در ترازنامه بانک ها دوباره خودش را نشان خواهد داد.

روند فعلی قیمت گذاری بانکی

فرآیند قیمت در ظاهر به تعیین ارزش املاک، شعب یا سایر دارایی ها محدود می شود. اما در عمل، نقش آن فراتر از یک تخمین عددی است. قیمت گذاری دارایی ها به روشن شدن کیفیت دارایی ها، نقدشوندگی آن ها و تفاوت ارزش ثبت شده در ترازنامه با ارزش واقعی بازار کمک می کند و به همین دلیل یکی از حساس ترین بخش های مدیریت بحران بانکی محسوب می شود.

در این میان، دارایی های غیر نقدی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این دارایی ها معمولاً در شرایط عادی به راحتی در ترازنامه ثبت می شوند، اما در مواقع بحران، فروش آنها دشوار است و ممکن است با کاهش قابل توجه ارزش همراه باشد. زمانی که میزان این دارایی ها در بانک زیاد باشد و در مقابل تعهدات نقدی کوتاه مدت وجود داشته باشد، عدم تعادل در ترازنامه ایجاد می شود. وضعیتی که می تواند بانک را در برابر شوک آسیب پذیر کند.

مروری بر قیمت گذاری دارایی های بانکی در آینده

در نگاه اول، انتقال دارایی های بانک آینده به بانک ملی ایران، اقدامی برای مهار بحران و جلوگیری از تشدید ناهماهنگی در شبکه بانکی تلقی می شود. واگذاری شعب، املاک و دارایی های کلان این بانک می تواند از شوک های ناگهانی جلوگیری کند.

با این حال، موضوع به همین جا ختم نمی شود. اگر برخی از دارایی های بانک آینده دارای کیفیت پایین، نقدینگی پایین و یا به اصطلاح سمی باشند، قیمت گذاری و انتقال آن ها لزوما به معنای حذف ریسک نیست. در چنین شرایطی ریسک از بین نمی رود، بلکه به سادگی از ترازنامه یک بانک به ترازنامه بانک دیگر منتقل می شود.

ماهیت حکومت خطر پنهان را پنهان می کند

با این تفاوت که بانک ملی به دلیل ماهیت دولتی خود با خطر ورشکستگی ناگهانی کمتری مواجه است. این ویژگی باعث می شود که پیامدهای ناهماهنگی به جای بحران آشکار، به تدریج و پنهانی جمع شود. این نیز به شکل کاهش کارایی، فشار بر منابع یا وابستگی بیشتر به حمایت خارجی رخ می دهد. مسیری که پر سر و صدای کمتری دارد اما در درازمدت می تواند هزینه های قابل توجهی را برای سیستم بانکی به همراه داشته باشد.

از این منظر اگر قیمت گذاری دارایی ها و واگذاری آنها با استراتژی مشخص واگذاری و خروج از ترازنامه همراه نباشد، به جای حل مشکل، به تعویق انداختن تلقی می شود. مقررات بانکی می تواند از تشدید بحران جلوگیری کند، اما جایگزینی برای اصلاح ریشه ای مکانیسم نظارتی و جلوگیری از تشکیل بانک های ناسالم نیست.

در نهایت، تمایز بین مدیریت علائم و شناسایی علت مهم است. بانکداری و یکپارچه سازی بانک ها ابزارهای ضروری برای رویارویی با شرایط اضطراری هستند. اما اگر سیستم نظارتی اجازه دهد نارضایتی در طول زمان انباشته شود، این ابزارها فقط زمان می خرند و هزینه ها را به آینده منتقل می کنند. ثبات پایدار نه در نقطه بحران، بلکه در مرحله جلوگیری از تولد بحران شکل می گیرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خبرهای امروز:

پیشنهادات سردبیر: