با شوکهای اقتصادی و تحریمها، طبقه متوسط ایران به شدت کاهش یافته است و این باعث کاهش قدرت خرید، محدودیت فرصتهای شغلی و کاهش سرمایهگذاری در آموزش و سلامت شده است. حسین سلاح ورزی، رئیس سابق اتاق بازرگانی تاکید می کند که کوچک شدن این قشر می تواند تبعات جدی اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی داشته باشد.
به گزارش اکوایران به نقل از اختازنیوز، با کوچک شدن طبقه متوسط جامعه و تغییر جهت این قشر به سمت طبقه نزدیک به اقشار ضعیف، شاهد کاهش قدرت خرید، کاهش دسترسی به خدمات آموزشی و بهداشتی و محدودیت فرصت های شغلی بوده ایم.
حسین صلاح ورزی، رئیس اسبق اتاق بازرگانی ایران با اشاره به اینکه تحریم ها، تورم مزمن و سیاست های ضعیف اقتصادی، مانع از حرکت طبقه متوسط به طبقات بالا شده و به شدت آن را کاهش داده است، خاطرنشان کرد:
*آقای سلاح؛ اصولاً طبقه متوسط یا طبقه متوسط در دنیا و ایران شامل چه طیفی از افراد است و چه تعریفی می توان برای این بخش ارائه داد؟
برای طبقه متوسط نمی توان تعریف واحد و مشخصی ارائه داد، معمولاً آن را از زوایای مختلف یا رویکردهای متفاوت تعریف می کنند. از دیدگاه جامعه شناختی یا تعاریف بانک جهانی و مطالعات توسعه. اما اگر بخواهیم از منظر جامعه شناسی در دنیا به این موضوع بپردازیم، این نکته مطرح می شود که طبقه متوسط به کسانی گفته می شود که هم تحصیلات دانشگاهی یا نسبتاً بالایی دارند و هم شغل تخصصی (دفتری یا حرفه ای) دارند. مانند مهندسان، پزشکان، کارشناسان، کارمندان بانک یا صاحبان مشاغل کوچک.
این افراد مجموعاً درآمدی دارند که به آنها اجازه می دهد تا بالای خط فقر زندگی کنند و بخشی از درآمد خود را پس انداز کنند و از این پس انداز برای تحصیل، بهداشت، مسکن و حتی سرگرمی فرزندان خود سرمایه گذاری کنند. در تعریف جامعه شناسی بیشتر بر سبک زندگی و نقش این طبقه در نظم اجتماعی تاکید می شود و فقط به عدد درآمد توجه نمی شود.
تعریف بانک جهانی از طبقه متوسط: درآمد روزانه ۱۰ تا ۵۰ دلار
از سوی دیگر، طبق مطالعات بانک جهانی و توسعه، این تعریف بر اساس درآمد ماهانه خانوار است. معمولاً ما در مورد خانوارهایی صحبت می کنیم که بر اساس برابری قدرت خرید بین ۱۰ تا ۵۰ دلار در روز درآمد دارند. خانواده با این درآمد می توانند خوراک و پوشاک تهیه کنند، بچه ها را به دانشگاه و مدرسه بفرستند، اندکی پس انداز داشته باشند، خودشان و خانواده شان را بیمه کنند و حتی یک سری کالاهای بادوام مثل ماشین و لوازم خانگی خوب داشته باشند و سرگرمی های ماهانه خود را انجام دهند.
البته در بسیاری از کشورها از جمله ایران همه می دانند که تقریباً همه کارمندان، کارگران و پزشکان خود را طبقه متوسط می دانند در حالی که در ایران طبقه متوسط به پایین ترین سطح خود رسیده است.
* با در نظر گرفتن معیار درآمد سرانه و هزینه سبد خانوار در زندگی شهری ایران، بخش زیادی از افراد جامعه در رده افراد نزدیک به فقر یا فقیر قرار می گیرند. در این شرایط کوچک شدن طبقه متوسط چه تاثیری بر اقتصاد و ساختار اجتماعی کشور دارد؟
در سال های اخیر اتفاقاتی که در ایران افتاده باعث شده همه مردم واقعاً فقیر شوند. از نظر تاریخی، بعد از جنگ تا اواخر دهه ۸۰، طبقه متوسط در ایران کمی رشد کرد. درآمدها افزایش یافت و دسترسی به آموزش، مسکن و کالاهای بادوام افزایش یافت.
بخشی از طبقه متوسط به سمت فقر کشیده شده است
اما از اوایل دهه ۹۰ به خصوص از زمانی که تحریم ها شدیدتر شد، درآمد ارزی کشور کاهش یافت و چند مرحله جهش ارزی و تورم مزمن بسیار بالا داشتیم. در نتیجه، بخش بزرگی از این طبقه متوسط به سمت آسیب پذیر شدن و سپس فقیر شدن لغزید.
مطالعات و تحقیقات مختلفی وجود دارد که نشان می دهد بخش عمده ای از کاهش سهم طبقه متوسط در ایران ناشی از تحریم ها بوده است. آن عشرهایی که مرزی و شکننده بودند با اعمال تحریم ها همه به سمت فقر رفتند.
فقر سبک زندگی ایجاد شده است
اگر بخواهم خلاصه کنم، تحریم در کنار سبک حکومت داری بسیار ضعیف و مجموعه تکانه هایی که در اقتصاد داشتیم باعث شد طبقه متوسط در ایران کوچکتر و کوچکتر شود. تقریباً سالهاست (از سالهای ۹۱، ۹۲، ۹۷، ۹۸) تورم سالانه دو رقمی داشتهایم و بهویژه در سه چهار سال آخر دهه ۱۴۰۰، جهشهای ارزی متوالی داشتیم که همه اینها باعث شد قدرت خرید حقوق بگیران، کارگران، کارمندان و معلمان ضعیف شود.
از آنجایی که طبقه متوسط معمولاً دارای خانه، سپرده کوچک بانکی و حقوق ثابت به عنوان دارایی اصلی خود بودند، در برابر دارایی های تورمی (معمولاً طلا، ارز و دارایی های مازاد) ضرر کردند. کسی که ۱۰ سال پیش خیلی راحت زندگی می کرد، امروز فقط برای زنده ماندن تلاش می کند. بسیاری از کسانی که به طبقه متوسط تعلق داشتند، استفاده های فرهنگی که داشتند (کتاب، آموزش خصوصی، تفریح و مسافرت) همگی از زندگی آنها حذف شده است. باید گفت که فقر سبک زندگی به وجود آمده است.
این تحریمها که البته تاثیر بسیار جدی داشت، باعث کاهش سرمایهگذاری و همچنین کاهش تولید واقعی شد و بهطور معناداری، تحریمها واقعاً تأثیری بر تضعیف طبقه متوسط در ایران داشت.
مهاجرت سرمایه ها با اقتصاد رو به کاهش
* اگر این طبقه متوسط کوچکتر و کوچکتر شود، بخش اقتصادی و اجتماعی کشور شاهد چه پیامدها و اتفاقاتی خواهد بود؟
در اقتصاد، اولین تاثیر کاهش طبقه متوسط، کاهش تقاضای موثر داخلی است. به طور کلی در تمام دنیا طبقه متوسط موتور مصرف کالاها و خدمات با ارزش افزوده بالاتر است. مانند آموزش خصوصی، خدمات مالی، گردشگری، فناوری یا برندها. وقتی طبقه متوسط کوچکتر و فقیرتر می شود، آن کسب و کارها و شرکت هایی که بر اساس چنین خواسته هایی ساخته شده اند، یا کوچک می شوند، یا بسته می شوند، یا مهاجرت می کنند، یا ناپدید می شوند. خب، این باعث می شود هم رشد اقتصادی کاهش یابد و هم رکود عمیق تر و پایدارتر شود.
همچنین به شدت بر سرمایه گذاری در سرمایه انسانی تأثیر می گذارد. یک خانواده از طبقه متوسط برای فرستادن فرزند خود به مدرسه بهتر، کلاس های زبان، آموزش مهارت ها، تغذیه خوب و سلامتی به آنها سرمایه گذاری می کند. اما وقتی پول نداشته باشد این توجه به این موارد کم می شود و می تواند در کاهش کیفیت نیروی کار آینده کشور تاثیر جدی بگذارد.
حرکت اقتصاد کشور به سمت سفته بازی و غیر رسمی شدن
از سوی دیگر حرکت اقتصاد کشور به سمت سفته بازی و غیر رسمی شدن نیز تاثیر بسیار جدی دارد و می تواند تبعات اجتماعی و سیاسی داشته باشد.
اولین اثر اجتماعی تضعیف و کوچک شدن طبقه متوسط این است که به جای اینکه ما جامعه ای داشته باشیم که دامنه فهم مستمری داشته باشد، جامعه به دو بخش و دو قطب تقسیم می شود: یک اقلیت ثروتمند که تقریباً از نوسانات مصون هستند و یک اکثریت فقیر که هر دو آسیب پذیر هستند و دغدغه اصلی آنها بقا است. در مسائل اجتماعی، این طبقه متوسط واقعاً می تواند نقش ضربه گیر و واسطه را ایفا کند که وقتی این طبقه متوسط واقعاً از بین می رود یا ضعیف می شود، مرز بین فقیر و غنی نمایان تر، تیزتر و نمایان تر می شود.
بنابراین، وقتی طبقه متوسط واقعاً لاغر و ضعیف می شود، عموماً تحصیل کرده ها نیز چشم اندازی برای بهبود نمی بینند، ناامیدی آنها بیشتر می شود و به مهاجرت فکر می کنند. همچنین بر الگوهای خانواده و جمعیت تأثیر می گذارد. به عنوان مثال، ازدواج ها دیرتر می شوند، باروری کاهش می یابد و فرزندآوری آگاهانه بسیار پایین است. همین اثرات را دارد.
* سیاست های دولت و نهادهای اقتصادی تا چه اندازه در کوچک شدن طبقه متوسط جامعه موثر بوده است؟
به نظر من دو دلیل عمده برای کوچک شدن طبقه متوسط در ایران وجود داشته است، یکی تحریم ها و دیگری کیفیت حکمرانی اقتصادی. کیفیت حکمرانی اقتصادی به این معناست که در تمام این سالهای پس از انقلاب، تقریبا یک تورم مزمن (به جز چند سال محدود) و تورمهای دو رقمی و مزمن داشتیم و در هر دهه یکی دو بار شوک ارزی را تجربه میکردیم. این عوامل باعث شده ارزش پول ملی روز به روز کاهش یابد و قدرت خرید قشر حقوق بگیر، کارمندان و طبقه متوسط ضعیف شود. از سوی دیگر مجموعه تحریم ها نیز به همین منوال عمل کرده است.





