اکوایران: در قسمت قبل سازوکار فنی و اجرایی طرح دولت مالزی برای اصلاح یارانه سوخت های فسیلی (بنزین و گازوئیل) مورد بررسی قرار گرفت. در این قسمت به بررسی لایه های دیگر این پچ می پردازیم. یکی از مهم ترین مسائل در خصوص اقدامات دولت مالزی در منطقی سازی یارانه ها، نحوه کنترل تورم توسط بانک مرکزی مالزی است. علاوه بر این، دولت مالزی چگونه مردم این کشور را در اصلاح یارانه نابینایان با خود همراه کرد؟
در قسمت قبل سازوکار فنی و اجرایی طرح دولت مالزی برای اصلاح یارانه سوخت های فسیلی (بنزین و گازوئیل) مورد بررسی قرار گرفت.
در این قسمت به بررسی لایه های دیگر این پچ می پردازیم. یکی از مهم ترین مسائل در خصوص اقدامات دولت مالزی در منطقی سازی یارانه ها، نحوه کنترل تورم توسط بانک مرکزی مالزی است. علاوه بر این، دولت مالزی چگونه مردم این کشور را در اصلاح یارانه نابینایان با خود همراه کرد؟
بانک مرکزی مالزی چگونه تورم را در مالزی کنترل کرد؟
دولت مالزی ترکیبی از شناورسازی قیمت و یارانه سوخت را اتخاذ کرد. این رویکرد می تواند منجر به افزایش نرخ تورم شود. زیرا از نظر اقتصاد تورم یک پدیده پولی است و افزایش حجم نقدینگی منجر به افزایش نرخ تورم خواهد شد.
با این وجود، بانک مرکزی مالزی با استفاده از ابزارهای مختلف به دنبال کنترل حجم نقدینگی بود. با نگاهی به نرخ تورم مالزی در زمان اجرای اصلاحات فوق، مشاهده می شود که با وجود شناور شدن قیمت ها و منطقی شدن یارانه ها، هیچ جهشی در تورم مشاهده نشد.
بانک مرکزی مالزی تصمیم گرفت از سال ۲۰۲۲ و پس از تحلیف انور ابراهیم، نرخ بهره را در چند مرحله افزایش دهد. بانک مرکزی با اعمال سیاست انقباضی، نقدینگی مازاد را با افزایش هزینه وام جمع آوری کرد. نرخ بهره از ۱.۷۵ درصد در سال ۲۰۲۲ به ۳ درصد در سال ۲۰۲۵ افزایش یافت. وقتی دولت یارانه های انرژی را حذف می کند، یک شوک فشار هزینه رخ می دهد. بانک مرکزی با گران شدن پول، تقاضا را کمی کاهش داد تا تولیدکنندگان نتوانند قیمت ها را بیش از حد افزایش دهند. چون خریداران کمتری دارند.
نکته مهم در خصوص تعیین نرخ سود ۳ درصدی این است که تورم ناشی از حذف یارانه سوخت در سمت هزینه است نه در سمت تقاضا. از این رو، افزایش بیشتر نرخ بهره، مثلاً به ۵ یا ۶ درصد، منجر به رکود اقتصادی در مالزی می شد. از سوی دیگر، افزایش بیشتر میتواند منجر به گرانتر شدن وامهای مسکن شود که به افراد با نرخ بهره شناور داده میشود. این افزایش قیمت ممکن است باعث اعتراض و شورش اجتماعی شود.
با این حال، افزایش نرخ سود تنها لایه دفاعی بانک مرکزی نبود. زیرا تزریق مستقیم نقدینگی توسط دولت (در قالب طرح های حمایتی مانند کمک نقدی رحمت و بودی مدنی) خود می تواند به عاملی برای تحریک تقاضا تبدیل شود. در پاسخ به این چالش، بانک مرکزی مالزی همزمان با مدیریت نرخ بهره به «عملیات بازار باز» روی آورد و با انتشار اوراق قرضه کوتاه مدت (BNM Bills) به صورت هدفمند، اقدام به جذب و حفظ نقدینگی مازاد از شبکه بانکی کرد. این سازوکار تکمیلی دقیقاً با هدف خنثی کردن اثرات تورمی نقدینگی تزریق شده توسط دولت فعال شد تا اطمینان حاصل شود که انباشت پول در بانکها به سمت تسهیلات ارزان قیمت و ایجاد «تورم فشار تقاضا» و ثابت ماندن نرخ سود بین بانکی در همان سطح تعادلی ۳ درصدی انجام میشود.
فراتر از مدیریت نقدینگی داخلی، این استراتژی انقباضی نقش یک سپر دفاعی را برای پول ملی ایفا کرد – رینگیت. زیرا با کنترل عرضه پول از سقوط ارزش ارز و شکل گیری «تورم وارداتی» همزمان با قیمت سوخت جلوگیری کرد. البته این تثبیت برای بانک مرکزی بدون هزینه نبود. زیرا جذب نقدینگی از طریق فروش اوراق مستلزم پرداخت سود به بانک های تجاری است و سیاست گذار پولی با پذیرش این هزینه ها در ترازنامه خود عملاً هزینه مبارزه با تورم را بر عهده گرفت تا از سرایت نوسانات ارزی به خانوارها و شکست طرح اصلاحی جلوگیری کند.
گرد هم آوردن مردم با اصلاحات، به ویژه نسل Z
به طور کلی در منطق علمی و اقتصادی یارانه دادن کورکورانه و بی هدف هرگز پذیرفته نیست و نمی توان از آن دفاع کرد. اما پذیرش این منطق از سوی مردم ممکن است چالش بسیار مهمی برای دولت ها و اقتصادهای در حال توسعه باشد. از این رو، دولت مالزی برای اجرای اصلاحات و منطقیسازی یارانه، کمپین رسانهای را آغاز کرد تا با منطقیسازی یارانه، مردم مالزی را با لطایف الحیل همراه کند.
دولت مالزی برای مدیریت افکار عمومی، رویکرد سنتی و یک طرفه «ارتباطات از بالا به پایین» را کنار گذاشت و با تغییر زیرکانه ادبیات، عبارت حساس «قیمت سوخت» را با کلیدواژه «مبارزه با نشت» جایگزین کرد. تیم رسانه ای دولت با ایجاد دوگانگی اخلاقی، اصلاحات را نه به عنوان یک فشار اقتصادی بر مردم، بلکه به عنوان یک «اقدام میهن پرستانه» برای قطع دست قاچاقچیان و جلوگیری از سوء استفاده از ابرثروتمندان بازتعریف کرد. راهبردی که با موفقیت نوک پیکان خشم عمومی را از «دولت» به سمت «دزدان منابع ملی» منحرف کرد.
رفیعضی رملی وزیر اقتصاد در اقدامی جسورانه برای جلب نظر ژنرال Z و طبقه تحصیل کرده ای که دیگر به رسانه های رسمی اعتماد ندارند، با راه اندازی یک پادکست و برنامه ویدیویی اینترنتی تحت عنوان “یانگ باکار منتری” (کسی که وزیر را به چالش می کشد / کبابی می کند) خود را در معرض آشکارترین انتقادها قرار داد. او در این گفتگوهای طولانی و بدون سانسور، به جای سخنرانی های کلیشه ای، با تکیه بر «داده ها، اعداد و نمودارها» به سراغ جنگ شایعات رفت و با تبیین منطق ریاضی اصلاحات، سطحی از شفافیت را به نمایش گذاشت که در ساختار سیاسی مالزی بی سابقه بود.
در عین حال، ماشین تبلیغاتی دولت با شناخت دقیق اکوسیستم دیجیتالی جوانان، پلتفرم هایی مانند تیک توک را با محتوای کوتاه، جذاب و داده محور اشباع کرد. آنها با تولید اینفوگرافیک های ۳۰ ثانیه ای ساده شده منطق اقتصادی پیچیده را به زبان نسل جوان ترجمه کردند که نشان می داد چگونه یارانه سوخت برای فقرا به جیب صاحبان خودروهای لوکس می رود. پیام اصلی این بود که “حفظ وضعیت موجود، دزدی از آینده شماست”. روایتی که توانست نسل جدید را متقاعد کند که اصلاح قیمت انرژی پیش نیازی برای رفاه و عدالت برای نسل آنهاست.
به طور خلاصه، اگرچه ارائه یک خلاصه کلی در مورد کل اصلاحات یارانه انرژی مالزی ممکن نیست. زیرا هنوز ادامه دارد و مرحله نهایی اصلاحات یعنی منطقی سازی یارانه معمولی بنزین هنوز اجرایی نشده است. اما تاکنون دولت و بانک مرکزی توانسته اند در این فرآیند عملکرد قابل قبولی را هم از نظر کنترل تبعات اقتصادی و هم از نظر سیاسی-اجتماعی ارائه دهند. الگوی مالزی نشان داد که برای منطقی کردن یارانه نباید تنها به لایه اقتصادی تکیه کرد، بلکه باید لایههای اجتماعی و فرهنگی-رسانهای نیز برای آن ترتیب داد. در واقع نگاه به مقوله اصلاح یارانه ها به عنوان یک بسته چند بعدی می تواند احتمال موفقیت در این فرآیند را بیش از پیش افزایش دهد.





