آیا رهایی بانک مرکزی از دولت کلید ثبات اقتصاد است؟

آیا رهایی بانک مرکزی از دولت کلید ثبات اقتصاد است؟

گروه بانک و بیمه: بحث استقلال بانک مرکزی، سال‌هاست در مرکز منازعات اقتصاددانان و سیاست‌گذاران جهان قرار گرفته است؛ مفهومی که شاید در نگاه نخست ساده به نظر برسد، اما در عمل لایه‌های پیچیده‌ای دارد. استقلال سیاستگذار پولی یعنی این نهاد بتواند بدون دخالت و فشار مستقیم دولت یا گروه‌های ذی‌نفع سیاسی، صرفاً بر مبنای اهداف ثبات قیمت‌ها و سلامت اقتصاد کلان تصمیم‌گیری کند.

منطق اقتصادی این استقلال روشن است
تجربه تاریخی نشان داده است که هرگاه دولت‌ها به‌دلایل سیاسی یا کوتاه‌مدت، بانک مرکزی را مجبور به تامین مالی کسری بودجه یا سیاست‌های انبساطی کرده‌اند، نتیجه آن به سرعت خود را در قالب موج تورم‌های افسارگسیخته و تضعیف پول ملی نشان داده است. دقیقاً به همین علت، در دهه‌های پایانی قرن بیستم، بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته—و حتی برخی اقتصادهای نوظهور—با بازنگری در قوانین، سطحی از استقلال برای بانک مرکزی تعریف کردند تا بتواند مستقل از چرخه‌های سیاسی، سیاست پولی را راهبری کند.

پژوهش ها چه میگویند؟

دهه‌هاست که پژوهشگران اقتصاد کلان، رابطه میان درجه استقلال بانک مرکزی و شاخص‌های کلان اقتصاد (به‌ویژه تورم و ثبات ارزی) را در کشورهای مختلف جهان بررسی می‌کنند. مطالعات متعددی از جمله کارهای آنا گاریگا، آلبرتو آلسینا، لارنس بال و دیگر اقتصاددانان مطرح با تکیه بر داده‌های سری زمانی و مقایسه‌های میان‌کشوری، یک نتیجه نسبتاً روشن را بارها تکرار کرده‌اند: کشورهایی که بانک مرکزی آن‌ها از نظر حقوقی و عملیاتی استقلال بیشتری دارند، به طور میانگین تورم پایین‌تر، نوسانات قیمتی محدودتر و ثبات ارزی بیشتری را تجربه کرده‌اند. این رابطه به ویژه در بلندمدت و در اقتصادهایی که سابقه تورم مزمن داشته‌اند، برجسته‌تر است.

استقلال بانک مرکزی؛ شرط لازم، نه کافی برای مهار تورم

سیاستگذار پولی و آزادی عمل

اما نکته مهم‌تر آن است که استقلال بانک مرکزی نه فقط به مهار تورم، بلکه به کاهش انتظارات تورمی و افزایش اعتماد فعالان اقتصادی به سیاستگذار پولی نیز منجر می‌شود. وقتی بانک مرکزی بتواند صراحتاً بر هدف کنترل تورم و ثبات پولی پافشاری کند و مردم بدانند که این نهاد اسیر فشارهای لحظه‌ای دولت یا گروه‌های سیاسی نیست انتظارات تورمی به شکل موثرتری مدیریت می‌شود. این همان حلقه گمشده‌ای است که در کشورهای با سیاست پولی غیرمستقل، به دفعات بحران‌آفرین شده است.

در شرایطی که دولت‌ها در معرض وسوسه تأمین مالی کسری بودجه از محل خلق پول هستند به ویژه در آستانه انتخابات یا بحران‌های مالی وجود یک بانک مرکزی مستقل به منزله «لنگر انتظارات» عمل می‌کند. به بیان دیگر، استقلال این نهاد به اقتصاد علامت می‌دهد که سیاست پولی تابع بازی‌های سیاسی یا مقاصد کوتاه‌مدت نخواهد بود، بلکه بر معیارهای علمی و اهداف پایدار اقتصادی استوار است.

آیا نتایح پژوهش ها جهان رواست؟

همچنین نتایج مطالعات موردی در ده‌ها کشور (از آلمان و سوئد تا نیوزیلند و شیلی) نشان می‌دهد که اصلاحات حقوقی و عملیاتی برای افزایش استقلال بانک مرکزی، نه فقط منجر به کاهش روندی تورم شده، بلکه حتی به ثبات نرخ ارز و کاهش نرخ بهره حقیقی نیز کمک کرده است. این دستاوردها، البته زمانی دوام‌دار است که استقلال بانک مرکزی با پاسخگویی، شفافیت و نهادسازی قوی همراه شود؛ چرا که استقلال بی‌ضابطه و بدون پاسخگویی، ممکن است خود به ریسک‌های تازه‌ای در حوزه سیاست پولی دامن بزند.

تجربه جهانی نشان می دهد استقلال بانک مرکزی با شفافیت و نهادسازی موفق است

پیچیدگی در کشورهای در حال توسعه
با این حال، استقلال بانک مرکزی یک نسخه جادویی و یکنواخت برای همه کشورها نیست. در بسیاری از اقتصادهای در حال توسعه از جمله ایران چالش‌هایی همچون کسری مزمن بودجه، درآمدهای نفتی و ساختارهای نهادی شکننده، باعث می‌شود استقلال واقعی بانک مرکزی دشوار و گاه حتی ناممکن باشد.
در این کشورها، بانک مرکزی اغلب ناچار است کسری بودجه دولت را به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم جبران کند و هرگونه مقاومت در برابر خواست دولت، با ابزارهایی مثل تغییر رئیس یا اصلاح قانون، عملاً بی‌اثر می‌شود. افزون بر این، استقلال مطلق نیز ممکن است موجب فاصله گرفتن سیاست پولی از واقعیت‌های اجتماعی و نیازهای رشد اقتصادی شود ویژگی‌ای که منتقدان بر آن تاکید دارند.

تجربه ترکیه؛ تلنگری جدی برای منطقه
نمونه ترکیه در یک دهه اخیر، به‌وضوح نشان داد چگونه دخالت‌های سیاسی در بانک مرکزی، موتور تورم و بی‌اعتمادی را روشن کرد. اما تجربه کشورهای موفق آسیای شرقی یا کشورهای اسکاندیناوی نشان می‌دهد استقلال با پاسخگویی، شفافیت و تعامل سازنده با دولت همراه شده و همین نقطه تعادل، موفقیت‌آمیز است.
استقلال بانک مرکزی اگرچه شرط لازم برای ثبات پولی و مهار تورم است، اما شرط کافی نیست. نهادسازی، شفافیت، و پاسخگویی همراه با استقلال، فرمولی است که اقتصادهای موفق برای عبور از تله تورم و نااطمینانی به کار گرفته‌اند. برای ایران و اقتصادهای مشابه، بحث استقلال نباید صرفاً در سطح شعار باقی بماند، بلکه باید با اصلاحات ساختاری بودجه، تقویت نهادها و بازتعریف رابطه دولت و بانک مرکزی همراه باشد تنها در این صورت می‌توان امید داشت که استقلال بانک مرکزی واقعاً به کاهش تورم و رشد پایدار منجر شود.

منبع:تحلیل بازار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خبرهای امروز:

پیشنهادات سردبیر: