درسی از شرق؛ چین چگونه فلسفه اقتصادی غرب را تغییر داد؟

درسی از شرق؛ چین چگونه فلسفه اقتصادی غرب را تغییر داد؟

برای دهه‌ها، اقتصاددانان غربی، مصرف‌کننده را مرکز سیاست می‌دانستند، اما اکنون در رقابت با چین تولیدمحور، جهان در حال بازگشت به ایده‌هایی است که یادآور مرکانتیلیسم و ​​نقش دولت در تولید و اشتغال است.

به گزارش اکو ایران، «وقتی با اقتصاد غیر بازاری مانند چین مواجه هستید، باید سیاست‌های صنعتی را اجرا کنید». این جمله ای است که اسکات بسانت هفته گذشته در کامنتی بیان کرد و حکایت از تغییر فلسفی در سیاست جهانی دارد.

بر اساس گزارش بلومبرگ، مصرف کنندگان برای دهه ها تمرکز اصلی مقامات واشنگتن و بسیاری دیگر از پایتخت های غربی بوده اند. نسل‌های اقتصاددان برای به حداکثر رساندن عملکرد مطلوب مصرف‌کننده آموزش دیدند. دولت ها را از سر راه بردارید و بگذارید بازارها کار کنند. حتی مداخله دولت به سبک کینزی در نهایت به مصرف کنندگان بازخورد می دهد و تقاضای خانوار را افزایش می دهد. در مقابل، رهبری کمونیست چین، با تکیه بر سنت مارکسیستی، بر تولید تمرکز می کند.

مصرف کنندگان غربی و همچنین تولیدکنندگان چینی از زمانی که این دو سیستم زیر یک چتر تجارت جهانی قرار گرفتند، بسیار سود بردند. اما از دیدگاه رونی رودریک، اقتصاددان دانشگاه هاروارد، از آنجایی که مدل دولت چین منجر به تخریب گسترده صنایع غربی شد، اقتصاددانانی که با رویکرد بازار آزاد و مبتنی بر مصرف آموزش دیده بودند، برای پیامدهای اجتماعی و سیاسی آشفتگی های بازار کار و واکنش گسترده علیه سیستم تجارت جهانی آماده نبودند.

بازگشت سیاست صنعتی به غرب

تشدید جنگ تجاری بین ایالات متحده و چین اکنون تجدید نظر در فلسفه اقتصادی را تشدید کرده است. همراه با تعرفه‌ها برای حمایت و تشویق تولید در ایالات متحده، دولت ترامپ مالکیت تعدادی از تامین‌کنندگان کلیدی مواد را در اختیار می‌گیرد. اسکات بسانت، وزیر خزانه داری آمریکا روز چهارشنبه کف قیمت برخی از اقلام تولید داخل و پیش خرید آنها را اعلام کرد. در اروپا، مقامات همچنین در حال بحث در مورد انتقال فناوری برای شرکت های خارجی، بر اساس برنامه های پکن، و بررسی رفتار ترجیحی برای شرکت های داخلی برای قراردادهای عمومی هستند.

رودریک در مقاله ای از دفتر ملی اقتصاد نوشت: در حالی که آدام اسمیت در جنگ ایده ها در زمینه اقتصاد در اواخر دهه ۱۷۰۰ پیروز شد، اکنون مهم است که اذعان کنیم که مرکانتیلیست ها نیز در برخی موارد حق داشتند.

به گفته این استاد اقتصاد سیاسی بین‌الملل در مدرسه کندی هاروارد، در نگاهی به گذشته، توجه بیشتر به برخی ایده‌های مرکانتیلیستی می‌تواند به سیاست‌گذاران کمک کند تا از واکنش منفی به جهانی‌شدن اجتناب کنند. اهمیت اجتماعی و سیاسی اشتغال به طور طبیعی از دید مرکانتیلیست ها بود، زیرا تمرکز آنها بر این بود که ما چه، چگونه و کجا تولید می کنیم.

چین، معمار سیاست‌های صنعتی جدید

چین در حال حاضر چندین دهه تجربه در سیاست صنعتی تولید محور دارد. این رژیم خودکامه ابزارهای بسیاری دارد که دموکراسی های غربی در اختیار ندارند. از جمله توانایی محدود کردن حقوق کارگران. اعتصاب‌هایی مانند آنچه اخیراً تولید در شرکت بوئینگ، یکی از حیاتی‌ترین شرکت‌های صنعتی آمریکا را مختل کرد، در چین به اندازه اردوگاه‌های کار اجباری در سین کیانگ در ایالات متحده ناشناخته است.

بعید است واشنگتن و بروکسل با سطوح بالای یارانه های مالی، که اغلب شامل خسارات مالی زیادی است، توسط پکن موافقت کنند. علاوه بر این، جریمه کردن پس‌اندازکنندگان با نرخ‌های سپرده مصنوعی پایین برای هدایت منابع مالی ارزان به تولیدکنندگان در سیستم‌های مالی مدرن غربی با محدودیت‌های نظارتی دشوار است.

واکنش غرب؛ تقلیدی از نسخه پکن

با این حال، برخی از سیاست های چین در جاهای دیگر اجرا می شود. برای چندین دهه، پکن دسترسی شرکت های بزرگ خارجی به بازار خود را مشروط به اشتراک مالکیت معنوی آنها کرده است. به عنوان مثال، چین زمانی قادر به تولید قطارهای پرسرعت نبود، اما اکنون شرکت‌های این کشور مدت‌ها پس از اینکه رقبای غربی فناوری خود را به اشتراک گذاشته‌اند و مجبور به خروج از بازار شده‌اند، در جهان پیشتاز هستند. اکنون اروپا به دنبال فرصتی برای پیروی از آن در زمانی است که شرکت‌های چینی مالکیت معنوی کلیدی در خودروهای الکتریکی، باتری‌ها و پنل‌های فتوولتائیک را در اختیار دارند.

ماروس سفکوویچ، کمیسر تجارت اتحادیه اروپا روز سه‌شنبه به خبرنگاران گفت: «ما از سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی با شرایطی که سرمایه‌گذاری واقعی است، به معنای ایجاد شغل در اروپا، ارزش افزوده در اروپا و انتقال فناوری به اروپا استقبال می‌کنیم، همانطور که شرکت‌های اروپایی هنگام سرمایه‌گذاری در چین انجام دادند.»

مدل سازی و رقابت؛ چین و غرب در حوزه سیاست اقتصادی

در چین، پارتی بازی در قراردادها آنقدر رایج است که دولت در سطح استانی با آن درگیر است. مقامات محلی از شرکت های محلی خود حمایت می کنند و کار را برای سایر رقبای چینی دشوار می کند، چه رسد به رقبای خارجی. و چین نیز بیکار نمی نشیند. همین ماه گذشته، قوانین جدید خود را برای تدارکات دولتی منتشر کرد که به پیشنهادهای داخلی ۲۰ درصد مزیت در ارزیابی قیمت ها می دهد.

پکن نیز به تبعیت از واشنگتن به استفاده از ابزارهای قدرت اقتصادی متوسل شده و از «فهرست موجودیت» برای اعمال محدودیت های صادراتی بر برخی شرکت ها استفاده کرده است. اقدام اخیر این کشور برای اعمال کنترل های گسترده بر عناصر کمیاب خاکی و آهنرباهای ساخته شده از آنها یادآور اقداماتی است که واشنگتن برای سال ها در مورد تراشه های پیشرفته استفاده کرده است.

این ترفند عناصر خاکی، عرب را به دنبال ایجاد یک زنجیره تامین مستقل از عناصر زمینی واداشته است. با در نظر گرفتن همه این موارد، واضح است که تولید، نه فقط مصرف، برای مدت طولانی اولویت جدید سیاستگذاران خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خبرهای امروز:

پیشنهادات سردبیر: